چکیده:
هدف از این تحقیق بررسی اثر توجه، سطوح پردازش و سبک های یادگیری بر حافظه آشکار و ناآشکار بود. به این منظور 200 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشکده فنی و مهندسی و علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز اهواز با روش نمونه گیری تصادفی براساس لیست اسامی دانشجویان هر رشته/ گرایش انتخاب شدند. این پژوهش نوعی مطالعه تجربی به روش طرح مربع بودن بود. که اجرای آن طی چهار مرحله به صورت انفرادی اجرا شد. در مرحله اول آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه سبک های یادگیری به چهار گروه تقسیم شدند. در مرحله دوم، برنامه رایانه ای مشتمل بر 20 واژه پر بسامد نشان داده شد و سپس در مرحله سوم گروه آزمودنی ها در شرایط توجه متمرکز یا تقسیم شده و پردازش سطحی یا معنایی، آزمون بازشناسی برای سنجش حافظه آشکار انجام شد و در مرحله چهارم نیز آزمون تکمیل کردن ریشه کلمات برای سنجش حافظه ناآشکار را تکمیل نمودند. نتایج بدست آمده نشان داد که: بالاترین عملکرد حافظه آشکار مربوط به توجه متمرکز در سطح پردازش معنایی سبک یادگیری واگرا است و کمترین عملکرد حافظه آشکار در گروه توجه تقسیم شده در سطح پردازش سطحی سبک یادگیری انطباق یابنده است. برخلاف حافظه آشکار، عملکرد حافظه ناآشکار از توجه و سطوح پردازش تاثیر نپذیرفته است و در سبک های مختلف متفاوت می باشد و این در حالی است که حافظه آشکار در شرایط توجه تقسیم شده و پردازش سطحی به کمترین میزان می رسد.
خلاصه ماشینی:
"در مرحله دوم،برنامه رایانهای مشتمل بر 20 واژه پربسامد نشان داده شد و سپس در مرحله سوم گروه آزمودنیها در شرایط توجه متمرکز یا تقسیم شده و پردازش سطحی یا معنایی،آزمون بازشناسی برای سنجش حافظه آشکار انجام شد و در مرحله چهارم نیز آزمون تکمیل کردن (1).
Hickson & Baltimore وجود دارند که توجه متمرکزی به درس نداشته و چیز زیادی نیز یاد نمیگیرند؛آیا با کشاندن توجه آنها به موضوع درس و درگیر نمودن ذهن آنان با پردازش عمیقتر و معنایی میتوان آموزشی مؤثرتر،پایدارتر و آسانتری را ارائه نمود؟آیا میتوان سبکهای مؤثر یادگیری را که متناسب با موضوع درس و ویژگیهای دانشآموزان و دانشجویان است به آنان آموخت؟ اهداف تحقیق هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر توجه(متمرکز و تقسیم شده)،سطوح پردازش(سطحی و معنایی)و سبک یادگیری(واگرا،همگرا،جذب کننده و انطباق یابنده)دانشجویان بر حافظه آشکار(یادآوری با سرنخ)و ناآشکار(تکمیل کلمات ناقص)میباشند.
در مرحله سوم پژوهش،آزمون بازشناسی برای سنجش حافظه آشکار به آزمودنیها داده شد،بدین صورت که آزمودنیهای گروه اول پردازش سطحی باید با توجه متمرکز تصمیم میگرفتند که آیا واژگان را در مرحله فراگیری دیدهاند یا خیر و گروه دوم پردازش سطحی این تکلیف را در ضمن اینکه اعداد 1 تا 30 به صورت معکوس شمارش میکنند یعنی بازشناسی یا حافظه آشکار در شرایط توجه تقسیم شده انجام میدادند.
کمترین عملکرد حافظۀ آشکار در گروه اول دیده شد که در آن آزمودنیها در شرایط پردازش سطحی،در سطح توجه تقسیم شده به سئوالات پاسخ دادند و سبک یادگیری آنها انطباقیابنده بوده است."