چکیده:
در این پژوهش،اثر بخشی دو برنامه آموزشی مبتنی بر مدل چند محوری شغلی شفیع آبادی و شناختی توماس و ولتهوس بر میزان توانمند سازی روانشناختی مشاوران بررسی و مقایسه شد.روش پژوهش،نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس از آزمون با گروه گواه بود0 جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشاوران زن و مرد بود که در دو قطب آموزش و پرورش شهر رشت مشغول به خدمت بودند. 60 نفر از کسانی که در پرسشنامه توانمندی روانشناختی محقق ساخته، پایین نمره را کسب و برای شرکت جلسات آموزشی اعلام آمادگی کرده بودند،به عنوان گروه نمونه انتخاب و با رعایت تناسب در سه گروه 20 نفری( دو گروه آزمایش ویک گروه گواه) جایگزین شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته توانمندی روانشناختی استفاده شد. با روش تحلیل عاملی،مشخص شد که پرسشنامه از یک عامل اشباع است که این عامل تحت عنوان توانمندی روانشناختی نامگذاری شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد.نتایج نشان داد، برنامه آموزشی مبتنی بر دو مدل بر افزایش توانمندی روانشناختی شرکت کنندگان دوره آموزشی تاثیر مثبت و معنا داری دارد( 001/0 p <) ؛اما بین میزان تاثیر گذاری آموزش های دو مدل بر توانمندی روانشناختی شرکت کنندگان،تفاوت معنا داری مشاهده نشد.
In this study، the effectiveness of two training programs based on Shafiabadi's multilevel career model and Thomas and Velthouse's cognitive model on the amount of psychological empowerment were compared. The research method was quasi-experimental design (pre- test and post-test type with control group). The research population included all male and female counselors who worked in the two poles of education in Rasht city. 60 people who obtained the lowest grade in research inventory and were ready to participate in training program، selected as the sample randomly proportionally and placed in three groups containing 20 subjects in each group (two experimental groups and one control group). Psychological empowerment inventory was used for data collection which validated by researcher. Using factor analysis، it was found that the questionnaire is a saturation factor. Single-variable covariance and Bonferroni test was used to analyze the data. The results indicated that the effect of training programs based on two model was significant (P<0/001) but there was not any significant difference between the effectiveness of two training programs on psychological empowerment.
خلاصه ماشینی:
"توماس و ولتهوس(1990)نظر کانگر و کانانگو(1988)را که تنها برخود کارآمدی تأکید میکردند توسعه دادند و توانمندسازی را بعنوان انگیزش درونی انجام وظایف بیان کردند که شامل مجموعهای از شناختها و حالتهای روانشناختی است که از محیط کار تأثیر میپذیرند و به فرد کمک میکنند تا جهتگیری فعال و درون کنش1نسبت به شغل خود داشته باشد.
با توجه به جایگاه مشاوران در آموزش و پرورش،این پژوهش با تأکید برادراک مشاوران نسبت به نقش شغلیشان و اهمیت توانمندسازی روانشناختی بعنوان یک عنصر کلیدی در رشد حرفهای مشاوران به بررسی و مقایسۀ اثربخشی دو برنامه آموزشی مبتنی بر مدل چندمحوری شغلی شفیعآبادی و شناختی توماس و ولتهوس برمیزان توانمندسازی روانشناختی مشاوران پرداخته است.
برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته دربارۀ توانمندسازی روانشناختی استفاده شد: در جامعه علمی ایران تنها پرسشنامه موجود دربارۀ توامندسازی روانشناختی که مبتنی برمدل شناختی توماس و ولتهوس(1990)باشد،پرسشنامه 12 سؤالی اسپریتزر( a 1995) است که هرمؤلفه(معنیدار بودن،انتخاب،شایستگی و مؤثر بودن)شامل سه گویه یا سؤال (1)-گروه آموزشی مشاوره سازمان آموزش و پرورش استان گیلان به منظور استفاده بهینه از منابع موجود،مشاوران بخشهای نزدیک به هم که تعدادشان بسیار کم بود با مرکزیت آموزش و پرورش ناحیه 1 و 2 رشت آنها را در قطبهایی طبقهبندی کرده است.
سؤال:«برنامه آموزشی کدام مدل-چندمحوری شغلی شفیعآبادی و شناختی توماس و ولتهوس-تأثیر بیشتری برتوانمندسازی روانشناختی شرکتکنندگان در دوره آموزشی دارد؟»تلحیل دادهها براساس جدول شماره(3)نشان داد،بین میانگین نمره توانمندسازی روانشناختی دو گروه آزمایش«مدل چندمحور شغلی و مدل شناختی»در مرحله پس آزمون،تفاوت معنیداری وجود ندارد."