چکیده:
در میان مجموعه روایات مهدوی، روایات نشانههای ظهور از پرتعدادترین روایات به شمار میروند. صدور این حجم وسیع از روایات، منشأ طرح این پرسش میشود که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانههای ظهور چه اهدافی داشتهاند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان از دشواریهای عصر غیبت که طبیعتا از نظر پیشوایان معصوم دور نبوده کمک گرفت. در عصر غیبت، جامعۀ شیعه با دشواریهای متعددی همچون طولانی شدن دوران غیبت، غفلت، مدعیان دروغین، قیامهای باطل و دشواری شناسایی امام مهدی( در هنگام ظهور روبهروست. بر این اساس، حل این دشواریها میتواند مقاصد پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانههای ظهور باشد و نشانههای ظهور میتوانند کارکردهای ایجابی و سلبی داشته باشند. در کارکرد ایجابی میتوانند باعث امیدبخشی، غفلتزدایی و شناخت امام مهدی( شوند و در کارکرد سلبی میتوانند معیاری برای شناسایی قیامهای باطل و مدعیان دروغین باشند.
Among the traditions of Mahdaviiat، narrative traditions about the signs of apperance are the most frequent. The issuance of large volumes of such traditions makes us think that why the infallible Imams discuss them and what goals they had from explaining so much about these signs? One of the answers to these types of questions refers to the difficulties of the era of occultation which has not been taken lightly by the infallible Imams. In the era of occultation، the Shiite community faces many challenges such as the length of the absence (of Imam)، negligence، false claimaints، false uprisings and difficulty of identifying (the true) Imam Mahdi in the time of his emergence. Accordingly، these difficulties can be solved by the infallible Imams who have these purposes of discussing the signs. The symptoms of Appearance can have positive or negative functions. The positive functions can result in promising hopes، removing ignorance، and better understanding of Imam Mahdi and the negative functions aid us in identifying the false uprisings and false claimaints of the era
خلاصه ماشینی:
2. کارکردهای سلبی الف) شناسایی قیامهای باطل چنانکه گذشت، یکی از دشواریهای شیعیان در زمان حضور و غیبت، این است که کسانی با این ادعا که ما همان قائم آل محمد هستیم، دست به قیام میزنند یا اینکه خود ادعای مهدویت ندارند، اما قیامشان با شعار دعوت به اهلبیت( است و مدعی سپردن حکومت به اهلبیت( پس از سرنگونی طاغوت زمان هستند.
آنچه در این روایت و دیگر فرمایشات ائمه( وجود دارد معیارهایی است که برای حل مشکل قیامهای باطل طرح شده است و مؤمنان با توجه به آن میتوانند در رویارویی با قیامهایی که به ادعای قائم آل محمد یا سپردن حکومت به امام معصوم انجام میپذیرد موضعی درست اتخاذ کنند.
پرسش نخست این بود که با توجه به کارکردهای یادشده آیا تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیق ضرورت دارد؟ در پاسخ باید گفت که این پرسش به تناسب هر یک از کارکردهای پیشگفته پاسخهای متفاوتی بدین قرار خواهد داشت: الف) امیدبخشی اگر امیدبخشی را یکی از اهداف طرح بحث نشانهها بدانیم، برای دستیابی به آن نیازی به تطبیق قطعی نشانههای ظهور بر مصادیقش نیست؛ چرا که حتی اگر مصادیق احتمالی هم باشند، باز هم با تحقق آنها نور امید در دل مؤمنان پرفروغ میشود، بلکه هرچه مصادیق محتمل بیشتری وجود داشته باشد به هدف نزدیکتر است؛ زیرا به تعداد مصادیق محتمل پراکنده شده در عصرهای مختلف، مؤمنان به امید میرسند و این هدف معصومین در طرح بحث نشانهها را بیشتر تأمین میکند.