چکیده:
در آیاتی از قرآن ازجمله آیات: بقره / 75، نساء / 46 و مائده / 13 و 41 واژه تحریف بهصراحت آمده است. این اصطلاح قرآنی که در رابطه با اهلکتاب بهکار رفته، غالبا از سوی مفسران با تحریف عهدین پیوند داده شده است. گرچه آیات تحریف، جزئیات چگونگی و نوع این تحریف را بیان نکرده است، اما با توجه به آنچه از بررسی روایات مربوطه بهدست میآید، میتوان نتیجه گرفت که اصطلاح قرآنی تحریف در فضای مطالعات تفسیری اندکی توسعه معنایی یافته است. بازکاوی مفهوم تحریف، این اصطلاح قرآنی را بر شاخصههایی چون ماهیت فرانوشتاری و تمرکز بر یک مصداق خاص استوار میداند.
خلاصه ماشینی:
در تبیین عدم تنافی این مسئله با تحریف این کتابها، غالبا به تفکیک بین تورات و انجیل واقعی که بهصورت وحی نازل شده و آنچه امروز بهعنوان عهدین در دست اهل کتاب است، اشاره میکنند.
(Neuwirth, 2010: 373 - 378) اما اینکه منظور قرآن از امر تصدیق و تأییدشده را کتاب واقعی نازلشده ـ نه کتاب متداول در عصر نزول ـ بدانیم، این سؤال پیش میآید که تأیید کتابی که وجود ندارد، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ ضمن آنکه اساسا هر تفصیل و تفکیکی، اعم از تفصیل به تورات و انجیل اصلی و متداول یا تکفیک به قسمتهای تحریفشده و قسمتهای تحریفنشده تورات و انجیل، تفاصیلی بدون دلیل است و آیات مربوطه، ظهوری در آن ندارند.
» (مائده / 45) است؛ حال سؤال این است که آیا بیان این حکم بهمعنای وجود یک حکم در یک متن نوشتاری مشخص است؟ در پاسخ باید گفت، مواردی ازایندست در قرآن کریم که به تورات و انجیل نسبت داده شده است، میتواند بهمعنای حکمی باشد که جزئی از شریعت موسوی یا عیسوی است، نه اینکه ضرورتا متنی از نوشتاری مشخص بهنام تورات و انجیل باشد.
آنچه که ماهیت فرامتنی تورات و انجیل مورد توجه قرآن کریم را بارز میکند، همینجاست؛ با این توضیح که این مطالب تاریخی در کتابهای مختلف تاریخی درج شده بود، اما در فرهنگ مردم آن زمان حضور نداشت.