چکیده:
قرآن کریم به آفرینش موجودات بیشماری در آسمانها و زمین اشاره کرده است. در این میان، تعداد زیادی از آنها موجودات زندهاند که بخشی از آنها در خارج از زمین زندگی میکنند. برخی صاحبنظران با استناد به تعابیر قرآنی نظیر «دابّة»، «المشارق و المغارب»، «العالمین»، «من فی السّماوات»، «و السّماء ذات البروج» وجود چنین موجودات زنده را در آسمانها ممکن و حتی ضروری دانستهاند. اطلاق «دابّه» بر جنبندگان مادی، و اشاره قرآن به وجود مشرقها و مغربهای متعدد از سویی، و اتصاف خداوند به پرودگار جهانیان بودن از سوی دیگر، برخی را بر این داشته است تا اشاره قرآن به حیات فرازمینی را بهعنوان نظریهپردازی این کتاب مقدس طرح نمایند.
خلاصه ماشینی:
به عقیده کیهانشناسان، احتمال وجود حیات در دیگر سیارات محدوده منظومه شمسی بسیار ضعیف است، زیرا عطارد و زهره بسیار سوزان و خفهکننده، مریخ سرد و مشتری و زحل در «آمونیک» و «متان» غوطهورند، ولی این نوع داوریها درباره کرات منظومه شمسی نیز چندان منطقی نیست، زیرا اگر خود را در یکی از این سیارات قرار دهیم، درباره زمین میگوییم: زمین از گاز کشنده اکسیژن احاطه شده است و نمیتوانیم بفهمیم که چگونه ساختمان بدن انسان با اکسیژن سازگاری دارد.
(طباطبایی، 1417: 12 / 266) نویسنده قاموس قرآن نیز از معاصرینی است که دلالت این آیات را بر وجود زیست فرازمینی قطعی میداند و ادامه آیه که میفرماید: «علی جمعهم إذا یشاء قدیر» را اشاره به برقراری ارتباط بین اهل زمین و آنها میشمارد.
ممکن است کسی مراد از «سماء» در این آیات را جو اطراف زمین بداند که در آن موجودات میکروسکوپی و نیز پرندگان وجود دارند و آیه به آنها اشاره دارد؛ درحالیکه اطلاق اولیه سماء، بر آسمان بالای سر انسانها (جایگاه ستارگان و سیارات) است و اطلاق آن بر جو اطراف زمین و یا دیگر مصادیق، نیاز به قرینهای دارد که در این آیات موجود نیست.
صاحب قاموس قرآن از کسانی است که به این آیات، بر وجود حیات فرازمینی استناد کرده و مینویسد: در این آیات دلالت بر افراد عاقل و ذی شعوری دارد و بهخوبی روشن میکند که در آسمانها مانند انسان، موجودات زنده و عاقل زندگی میکنند و به خدای خود خاضعاند و حوائج خویش از او میخواهند.