چکیده:
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دو هزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مطرح بوده است، مسألة جوهر است. برخی اصل بحث در مقولۀ جوهر را فکری ارسطویی دانستهاند و ریشۀ این انتساب را در رویکرد ارسطو به وجود و نسبت آن با جوهر و ماهیت اشیا میدانند. زیرا بر مبنای تفکر ارسطویی، شناخت وجود چیزی جز شناخت ماهیت و جوهر اشیا نیست، لذا در نظر معلم اول، واژة موجود و جوهر مترادف است. اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یکباره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابن سینا برخلاف ارسطو، مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیا دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابن سینا و سیر تحول تاریخی آن در فلسفه، با رویکردی مسأله محور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی میپردازد. بدین ترتیب، با توجه به عدم اتفاق بر تعریف واحد و با عنایت به سیر تنوع معنایی جوهر در حکمت سینوی بدیهی است کاوش از چیستی و تطور معرفتی جوهر، بیان مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر، و موضع خاص ابن سینا در باب جوهریت واجب تعالی، مهمترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار میگیرد.اصالت وجود مبنای حکمت متعالیه است و ملاصدرا در جهت استحکام بخشیدن به این مبنا، براهین متعددی اقامه نموده است. عموم شارحان پس از وی، در مقام تبیین دیدگاه ایشان بوده اند. اما آقا علی مدرس یکی از برجستگان مکتب فلسفی تهران، ضمن التزام بر این مبنا، در تلاش است تا به زعم خویش بحث ناتمام ملاصدرا را تمام کند.1 او در مسألة اصالت وجود، با طرح محل نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت میخواهد خلأ فلسفة ملاصدرا را پر کند. همچنین، با طرح براهین نو بر اصالت وجود به دنبال استحکام بخشی به مبنای فلسفی اوست. این مقاله ضمن طرح و تبیین دیدگاههای آقا علی مدرس در این دو مسأله، به تحلیل و نقد آن ها می پردازد. از نتایج حاصله این پژوهش، تنقیح افزون تر و تثبیت بیشتر جایگاه اصالت وجود به عنوان مبنای مباحث وجود شناسی در حکمت متعالیه است.
خلاصه ماشینی:
"مهمترین مسائل این پژوهش در قالب چند پرسش اساسی از این قرار است: نخست بحث از مبادی تصوری جوهر و اینکه فلاسفه چه تعریفی از جوهر ارائه دادهاند؟ باتوجه به تحول تاریخی- معرفتی جوهر آیا اتفاق نظری در تعریف و چیستی آن وجود دارد؟ و مهمتر از همه آنکه جوهر در فلسفۀ ابن سینا بر چه معانی و مفاهیمی اطلاق شده و از چه خصوصیات و ویژگیهایی برخوردار است؟ مسألة دوم اینکه مقسم از دیدگاه ابن سینا، در تقسیم به جوهر و عرض چه چیزی است؟ آیا وجود به جوهر و عرض تقسیم میشود یا موجود؟ آیا وجود یا موجود خارجی به جوهر و عرض تقسیم میشود یا وجود یا موجود ذهنی؟ به تعبیری آیا جوهر، عنوانی است که بر موجود خارجی و ذهنی صادق است یا آنکه فقط بر موجود خارجی صدق میکند؟ یا آنکه اساسا مقسم در این تقسیم، امری غیر از وجود و موجود است؟ مسألة سوم بحث از اقسام جوهر است و اینکه فلاسفه جوهر را به چند قسم تقسیم کردهاند؟ و آیا تقسیم جوهر به چند قسم، حصر عقلی است یا غیر عقلی؟ نظر ابن سینا دربارۀ اقسام و حصر تقسیمات جوهر چیست؟ مسألة نهایی این است که با توجه به تعریف جوهر، آیا وجود خداوند را می توان جوهر دانست؟ موضع ابن سینا در رد یا اثبات جوهر بودن واجب تعالی کدام است؟ مقالة حاضر با رهیافتی فلسفی و در پرتو آرای حکیمان، ضمن پاسخ به پرسشها و حل مسائل مذکور، به تعریف جوهر در فلسفة اسلامی و غرب پرداخته، با اشارهای به سیر تحول و تطور تاریخی جوهر، ابعاد و اقسام آن را در حکمت سینوی مورد بررسی قرار میدهد."