چکیده:
هدف این مطالعه، بررسی روابط مابین مؤلفههای بهکارگیری فنآوری اطلاعات در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی میباشد. شاخصهای بهکارگیری مؤثر فنآوری اطلاعات و ارتباطات در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی که در تحقیقات قبل شناسایی شدهاند، بهعنوان متغیرهای این تحقیق می باشند. در این مطالعه، چگونگی روابط شاخصهای بهکارگیری فاوا در جامعه مورد مطالعه (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز) بررسی شدهاست. جمعآوری دادهها، توسط دو پرسشنامه محققساخته انجام پذیرفته که روایی و پایایی آنها بهترتیب با روایی محتوایی و آزمون مجدد مورد بررسی قرار گرفته شده است. تجزیه و تحلیل نهایی دادهها توسط نرمافزار MATLAB انجام شده است. نتایج نهایی، حاکی از اهمیت نقش شاخص خلاقیت در بهکارگیری فاوا در جامعه مورد مطالعه میباشد و شاخص مذکور با میزان اثرپذیری بالا شناساییشده است. همچنین، مشخص گردید که دو شاخص: خلاقیت و سبک مشارکتی، دارای بیشترین میزان اثرپذیری مستقیم و غیرمستقیم از سایر مؤلفههای مورد بررسی میباشند. همچنین، مؤلفههای سازمانی و فنی نیز با بیشترین میزان اثرگذاری شناسایی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"Green Reddy Goodman Paul Saettler نوهابراهیم و مهتدی (1387) در پژوهشی، تحت عنوان «شناسایی عوامل مؤثر در بهکارگیری فنآوری اطلاعات و ارتباطات در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران»، مؤلفههای مؤثر در بهکارگیری فاوا از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای شهرستان تهران را مورد بررسی قرار دادهاند.
موارد بهکارگرفته شده تکنیک دیماتل در تحقیقات اخیر نویسندگان زمینه بهکارگیری 1 شاهعلی زاده کلخوران، ضیایی و الوانی (1387) ارزیابی تولید ناب 2 شیونگ لی 2 و همکاران (2009) انتخاب نحوه سرمایهگذاری استراتژیک 3 امیری و همکاران (2011) اولویتبندی مراکز توزیع زنجیره تأمین 4 گیرز 3 (2011) بررسی عوامل استراتژیک در امنیت سایبری ناتو 5 جعفرنژاد، احمدی و ملکی (1390) ایجاد مدلی برای انتخاب مدیران 6 تقیزاده هرات، نورسانا و پارسا (2012) انتخاب پروژههای بهبود در زمینه بهداشت و درمان با توجه به ماهیت تحقیق، مسأله اصلی در این مطالعه، شناسایی میزان و چگونگی ارتباطات مابین مؤلفههای شناسایی شده بهکارگیری فنآوری اطلاعات و ارتباطات در تحقیقات پیشین با استفاده از نظرات گروه خبره (دلفی) میباشد.
لذا، این متد در مراحل پیشرفتهترآن و جهت تعیین نوع و چگونگی روابط مابین مؤلفههای فاوا بر همدیگر و بهطور جداگانه و توسط دو پرسشنامه مجزا استفاده شده است (پرسشنامه اول در قالب تعیین مقایسات زوجی عوامل مورد مطالعه و پرسشنامه دوم بر پایه اطلاعات مستخرج از پرسشنامه اول با هدف تعیین میزان روابط مابین عوامل).
یافتهها با استفاده از پرسشنامه اول و تکنیک دلفی تمامی روابط زوجی ممکن مابین مؤلفهها از گروه خبره مورد بررسی و پرسش قرار گرفته و پس از جمعآوری دادهها، کسب تعداد رأی اکثریت 16=1+ 2/30 = (1+ 2/n) بهعنوان ملاک قضاوت جمعی برای نوع رابطه میان دو مؤلفه تعیین گردیده و دیاگراف نظیر روابط مؤلفهها به صورت زیر بهدست آمده است (شکل1)."