چکیده:
این مقاله به بررسی فردگرایی ایرانیان که در سفرنامه های سیاحان خارجی به ایران منعکس شده است، می پردازد و می کوشد به این پرسش پاسخ می دهد که فردگرایی مورد نظر آیا خودخواهانه است یا نه. یافته های تحقیق نشان می دهد که ایرانیان در عرصه های خانوادگی و دینی جمع گرا و در عرصه سیاست و حکومت فردگرا بوده اند.
خلاصه ماشینی:
"این وضع در نگرشی که شاه نسبت به درباریان و عملکرد خودش دارد،دیده میشود؛همانطور که ذکر گردید دلاواله به نقل از شاه عباس مینویسد:«اصولا هیچ پادشاهی نباید کاملا به وزیران و سرداران و امرای خویش متکی شود،شاهی که امور سلطنت و کشورداری را به اینگونه اشخاص واگذارد،بدبخت خواهد شد،زیرا اینگونه مردم بیشتر در اندیشه منافع خویش و گردآوری مال و تحصیل قدرت هستند چون راحتی خود را میخواهند،برای پیشرفت کار و فتح سرزمینهای تازه از خود اشتیاقی نشان نمیدهند،شاه اضافه کرد که به همین سبب من همه کارهای مملکت را به میل اراده و مسئولیت شخص خود انجام میدهم و حاضرم یا جان خود را فدا کنم و یا بر دشمنان خویش فائق آیم و ایشان را به اطاعت از اوامر خود وادار سازم»(دلاواله 1381:199).
جمعگرایی به عنوان ویژگی که برای دیگران و منافع آنان اهمیت و اعتبار قائل است و در آن نفع جمعی بر نفع شخصی اولویت دارد و حتی گاهی فرد خود و منافعش را فدای جمع میکند و به نوعی فرد هویت اجتماعی خویش را بیش از هر چیزی در این حیطهها جستوجو میکند، طبق توصیف سفرنامهها در حیطه خانواده و مذهب دید میشود.
گوبینو که شخصیت ایرانی و رفتارهای خودخواهانه و نفعطلبانه آن را شرح میدهد،بیان میدارد که در ایران تضاد و کینه و عداوتی بین اغنیا و فقرا نیست،و یکی از دلایل این امر، کارهای عام المنفعه اغنیا است و«بواسطه همین ارفاق اغنیا نسبت به فقراست که هر ثروتمندی در زمان حیات یک قسمت از اموال خود را بواسطه اصول دیانت اسلامی،وقف مصارف نیازمندان میکند و برای امور خیریه ابنیه و عمارت میسازد..."