چکیده:
نشانه شناسی یکی از روشهای تحلیل متن است. رویکرد نشانه شناسی در پی دستیابی به چگونگی عملکردهای تولید به واسطه زبان و بازنمایی است. هدف این مقاله کاوشی در نشانهشناسی و چگونگی کاربرد آن بر پایه تحلیل یک فیلم است. برای این هدف نخست جایگاه معرفتشناختی نشانهشناسی موسوم به برساختگرایی اجتماعی و دلالتهای فلسفی و پیامدهای نظری آن را توضیح خواهیم داد و سپس مضامین عمده روش نشانهشناسی را در قالب رمزگانهای اجتماعی، فرهنگی، فنی و غیره و کارکردهای زبانی عمده توضیح میدهیم. در تحلیل انضمامی فیلم «لاکپشتها هم پرواز میکنند»، توضیحات معرفتی و مضامین روشی بخش نخست را به کار خواهیم گرفت. نشانهشناسی فیلم، هنر را بازتاب صرف واقعیت نمیداند، و از این نظر به ما کمک میکند از رویکرد واقعگرایی خام پرهیز کنیم.
خلاصه ماشینی:
"براین اساس میتوان الگوی زیر را ارائه داد (دیویس،22:2002): کارکرد فرازبانی رمزگان کارکرد صوری فرم کارکرد حکمی 2 گیرنده کارکرد همدلی تماس کارکرد بیانی و عاطفی فرستنده محتوا کارکرد ارجاعی 3 موقعیت کارکرد زمینهای نشانهها همیشه به چیزها و روابط میان آنها در جهان ارجاع میدهند و از این نظر کارکردهای هفتگانه بالا را دنبال میکنند و اما هر نشانهای با قصدی آگاهانه یا ناآگاهانه در خصوص انتقال پیام و تولید معنا و یا بازتولید آن همراه است.
نشانهها به عنوان وسیلهای برای بیان معنا و در قالب الگوهای زبانشناختی، به یک نظام انتزاعی و فراتاریخی ارجاع نمیدهد بلکه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی ارجاع میدهد و همان طور که باختین میگوید، هر ارتباطی حاکی از دلالتی تاریخی- اجتماعی است (آلن، 1382) و کارکردهای کنشهای ارتباطی گویای همین دلالت تاریخی- اجتماعی و نیز دلالتهای تولیدی دیگر هستند.
نداشتن دست یعنی قدغن کردن هرچیزی برای او، او وابسته است و جهان بیرون از فرد بیدست، یاغی میشود، اما آیا باید به همینجا اکتفا کرد؟ آیا بیدستی به عنوان محدودیتی فردی به محدودیتی اجتماعی منجر نمیشود؟ هنگاو از نگاه پرسشگر آگرین چگونه میخواهد خلاصی یابد: «میخواهی چکار کنی؟» روایت سرازیر میشود و هنگاو همچون سوژهای درونگرا و منزوی به ما معرفی میشود.
شاید در نگاه اول چنین محلی باعث بروز وحشتی نامرئی و ناخواسته در مخاطب شود، اما همانطور که گفتیم، مکآنها در اینجا مکان صرف نیستند، بلکه تلفیقی از مکان، تاریخ و تجربه شخصیتها در دل زمانهای گذشته و آینده نیز هستند و در این مورد با سبک خاصی از تجربه روبهرو میشویم که بر پیوند مدرنیزاسیون نظامی و فاجعه دلالت میکند."