چکیده:
توسعه و رواج امور فرهنگی و به اصطلاح امروزین آن « آموزش وپرورش» درایران، پیشینه ای دیرینه دارد، به طوری که می توان آثار و سابقه ی آن را در متون کهن پارسی مثل اوستا، کتیبه های باستانی، سنگ نبشته ها و دیگرآثار نظم و نثر به جای مانده از روزگاران کهن، مشاهده کرد. اگرچه بارها این پایگاه های علم و دانش در معرض طوفان حملات و مخالفت های اقوام مختلف واقع شده و بخش های عظیمی از مظاهر فرهنگی و فکری این سرزمین به تاراج رفته است اما پیوسته و در طول تاریخ، دلسوزانی بوده اند که چراغ دانش را در معبر راهیان فرهنگی این آب و خاک برافروخته نگاه دارند یا بر رواج و رونق آن بیفزایند. پس از تاسیس دارالفنون در سال 1268ﻫ .ق. تلاش هایی درگوشه و کنار ایران برای تاسیس مدارس جدید شکل گرفت، چنانکه نخستین تلاش های میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه، در سال های 1313 ﻫ .ق. برای تاسیس مدارس جدید در ارومیه و تبریز به دلیل ذهنیت های منفی مردم درباره ی مدارس جدیدی که به تقلید از غرب ساخته می شد، با ناکامی مواجه گردید، هرچند درسال 1315 ﻫ .ق موفق شد آن مدرسه را راه اندازی نماید. یازده سال بعد از رشدیه، ابراهیم خان شوکت الملک علم، به فکر تاسیس مدرسه ی جدیدی به نام شوکتیه در بیرجند افتاد ولی به دلیل بی اعتنایی و مخالفت مردم با مدارس جدید، آن طور که امیر می خواست، مدرسه با اقبال عمومی روبرو نشد. شواهد موجود نشان می دهد در سال دوم تاسیس آن با تمهیداتی، آیت الله شیخ محمد باقرگازاری و شیخ هادی هادوی، فرزندانشان را به شوکتیه فرستادند و به نظارت بر مواد درسی و امتحانات مدرسه پرداختند. این اقدام آن ها در اقبال سکنه ی شهر به مدرسه ی جدید موثر واقع شد و مردم شهر و دهات دور و نزدیک اطفال خویش را به مدرسه ی نوبیناد شوکتیه فرستادند. این مقاله می کوشد با معرفی گوشه هایی از شخصیت عالمان معاصر، نقش آنان را در رونق گرفتن مدرسه شوکتیه نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"وی آنرا بطور مفصل بیان کرد و سالها بعد برادر ایشان در کتاب « خاطرات سیاسی» خود، از آن بدین گونه یاد کرده است: « در اوایل امارت امیر علم خان آقا سید ابوطالب مجتهد که اعلم علماء و حاکم شرع قاینات بود، در نشستی میان ایشان و آخوند ملا حسین ذاکر پدر آیت الله شیخ محمد هادی- که به نوشته مؤلف بهارستان از علمای عابد و از شاگردان آیت الله شیخ مرتضی انصاری و معرف حضور میرزای شیرازی و از معاریف سامرا بود (همان: د) که جهت تدریس از نجف به بیرجند مراجعت کرده بود (آیتی، 1371: 362) بحثی فقهی در می گیرد.
شیخ محمد موحد(عرب) از زندگی این استوانه علم و تقوا اطلاعات چندانی به ثبت نرسیده است، تنها ابوالحسن آیتی در کتاب خاطراتی از بیرجند به نقش ایشان در توسعه مدارس دخترانة شوکتیه اشاره کرده و از پارسایی، استغنایی طبع و توجه وی به انجام وظیفه در برابر خواسته های غیر منطقی تودة مردم، سخنانی اندک به میان آورده است.
وی در ادامه از نقش آن دو مجتهد بزرگ در راهنمایی مردم از جمله مادر مرحومان آیه الله سید حسن تهامی و علامه فرزان برای فرستادن فرزندانشان به شوکتیه می نویسد: « در آن زمان، بی بی بزرگ (مادر علامه فرزان و آیت الله تهامی) پسران خود را برای ادامه تحصیل از روستای سیدان به بیرجند آورد و به دو روحانی بزرگ شهر یعنی حاج شیخ محمد هادی هادوی و شیخ محمد باقر مراجعه کرد که تکلیف من در امر تحصیل دو فرزندم چیست؟ هر دو مجتهد روشنفکر به بی بی بزرگ فرمودند که یکی از دو پسران را به مدرسه جدید و آن دیگر را به مدرسه قدیم بسپارد شیخ هادی به بی بی بزرگ گفته بود من مدرسۀ شوکتیه را تجویز می کنم و به همین دلیل پسر خود را هم فرستادم، شما بابت تحصیل یکی از دو فرزندتان در آن مدرسه نگران نباشید."