چکیده:
سریال نرگس یکی از موفقترین و پربینندهترین سریالهای تلویزیونی سال 85 بود که با استقبال مردم و منتقدان روبهرو شد. این مقاله حاصل پژوهشی تجربی درباره نحوه تفسیر و رمزگشایی این سریال از سوی مخاطبان (زنان) است. مبنای نظری این پژوهش رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه تلویزیون و مخاطبان آن است، رویکردی که با تکیه بر نظریه هژمونی گرامشی و هال برنامههای تلویزیون را تلاشی در جهت بازتولید هژمونی و «ایدئولوژی ارگانیک» بلوک قدرت تلقی میکند. از این منظر، برنامههای تلویزیون آکنده از ارزشها و معناها و ایدههای خاص هستند، اما مخاطبان به سبب آنکه جایگاههای متفاوتی را در ساختار اجتماعی اشغال کرده و به گفتمانهای متفاوتی دسترسی دارند، قرائتهای متفاوتی از «خوانش مرجح» برنامههای تلویزیون به دست میدهند. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحلیل ساختگراییـ نشانهشناختی خوانش مرجح یا قرائت مسلط سریال نرگس تشریح شده است؛ سپس قرائتهای متفاوت مخاطبان از این سریال تحلیل شده است. تحلیل قرائتهای زنان نشان میدهد که آن گروه از زنان که به زندگی روزمره خود (مسائلی چون خرید، مد، آرایش، تفریح، فراغت و غیره) اهمیت بیشتری میدهند، گرایش کمتری به پذیرش خوانش مرجح سریال دارند و اغلب با تضادها و تعارضهای هویت چندپاره «نسرین» احساس همذات پنداری میکنند. برعکس، زنانی که با «نرگس» همدلی دارند، با تماشای این سریال به دنبال رهایی از هرگونه تناقض و تعارض و نیز دستیابی به نوعی تسلی هستند.
خلاصه ماشینی:
"در خانواد شوکت انواع و اقسام روابطناسالم دیده میشود:پدر با پسر(شوکت بهروز را فقط در راستای رسیدن به مقاصد خود میخواهد)،پدرزن با دامادهایش(شوکت دو داماد خود،مجید و اسماعیل را زیر سیطرۀ خود دارد و با ایجاد شغلبرای آنها کنترل و مهار تمام امور زندگیشان را به دست گرفته است)،مرد با همسرش(شوکت ازهمسرش زنی سرسپرده و مطیع ساخته است و حتی بدون اطلاع او زن دیگری را صیغه کرده است)،خواهر با برادر(دو خواهر بهروز مدام به او حسادت میورزند و پدر و مادرشان را به خاطر محبت و لطفبیش از حد به بهروز سرزنش میکنند)؛اما در طرف مقابل،یعنی در خانواده نرگس که خانوادهایمتوسط و تقریبا فقیر است این نوع روابط ناسالم دیده نمیشود.
شوکت که نماد بارز روابط پولی و مبادلهای است براساس گفتمان مسلط سریال عامل هرگونهآشفتگی و خراب کاری و در یک کلام یگانه«منبع شر»است؛در این سو،نرگس زنی است که به قصدانجام کنشهایی مثبت وارد عرصۀ عمومی میشود و در حل مسائل اجتماعی و رفع موانع زندگیمشترک بهروز و نسرین و انجام وظایف شغلی خویش مشارکت میکند.
اساسا در جامعهای که روابط مبادلهای هر روز پررنگتر میشود و فرهنگمصرفی به شکلی فزاینده گسترش مییابد،و در آن سو نیز ساختارها و همبستگیهای سنتی هستیمتصلب خود را حفظ کردهاند،چگونه میتوان شکل خاصی از هویت منسجم و ناب را به مخاطبین القاکرد و آیا ارائه تصویری سیاه و سفید از روابط اجتماعی و از آدمیان خود نوعی سرپوش نهادن برواقعیت چند لایه اجتماعی نیست؟ در نتیجهگیری نهایی میتوان گفت که سریال نرگس تلاشی فرهنگی است برای بازنمایینوعی«زیست جهان»ساده و گم شده."