چکیده:
در این مقاله کوشیده ایم دو رمان شازده احتجاب و بره گمشده راعی اثر هوشنگ گلشیری و نیز رمان سووشون سیمین دانشور را بر بستر گفتمانی یک دوره خاص یعنی دهه 40 بازخوانی کنیم . این گفتمان را می توان گفتمان غربزدگی نامید که شامل موتیفهای مختلفی است از قبیل حسرت بر سنت و از دست رفتن یکپارچگی آن ، تحقیر روشنفکر طرفدار غرب و کوشش برای دادن تعریفی جدید از او ، بیزاری از غرب و عامل کلیه ویرانیها و مصیبتها چه مادی و چه معنوی دانستن آن و از این قبیل . متنی که کلیه این موتینها را در خود متبلور می کند ، کتاب غربزدگی جلال آل احمد است . در این کتاب آل احمد نشان می دهد که غرب از همان آغاز شکل گیری اش در صدد ضربه زدن و نابود کردن جهان اسلام بوده است . و در این راه از انواع حربه ها و دسائس و توطئه ها استفاده کرده است . در نهایت غرب با این ابزار کلیت اسلامی را نابود کرده است . نابودی این کلیت در سووشون به صورت نابودی خانواده زری بازنمایی می شود و در بره گمشده راعی به صورت پراکنده شدن گله و از هم پاشیدن مجموعه و بی اعتبار شدن عمل پیام آوری .
خلاصه ماشینی:
"از جمله اینکه به چه صورت میتوان به اندیشه یا تجربهای دست یافت که مقدم بر بیان آن باشد؟ آیا آنها خارج از قلمرو گفتمان وجود دارند؟آیا اندیشه مدون در یک گفتمان(نامه،خاطرات روزانه)همان اندیشههایی است که با واژگانی متفاوت در گفتمانی دیگر(یک متن ادبی)تدوین شده است؟رابطه میان یک متن(یک ساختمان گفتمانی)و جهان چیست؟تا چه اندازه امکان دارد جهان را مستقل از روشهای قراردادی درک کرد که آن را باز مینمایند؟ این سؤالها در مسیر جریانی مطرح شدند که به«چرخش زبانی»2مشهور شد و ادعای اصلی آن این بود که معنا را نه در امر بیرونی که باید در خود زبان جست و«واقعیت»امری است که ساخته یا برساخته میشود؛البته باید توجه داشت که این ادعا که واقعیت به عنوان ابژه یک گفتمان ساخته میشود،ربطی ندارد به اینکه جهانی هست که بیرون از اندیشه قرار دارد.
به گمان او سووشون محل نزاع این دو حالت است:نویسنده زن خلاقی که میخواهد با نقشگذاری تحکمانه آل احمد و سیاستزدگی دوره نوشتن این کتاب مبارزه کند:«به نظر ما محک انتخاب و محور تخیل را،آنجا که درست و بجاست،در جلوه و جمال نقش باز باید جست،در تقابل دنیای درون زری با بیرون و به مدد هموست که رمان رمزی میشود،هم صادق بر 1322 و هم عرضه کننده طرحی برای حل معضلات خواننده 48 به بعد؛و نادرست و نابجا جایی است که قالبها مسلط میشوند(مثلا به تبع غالب عامیانه کار کار انگلیسیهاست؛محرک واقعه سمیرم انگلیسیها میشوند)یا آنجا که نقشگذار حکمهای خود را- شاید به استناد وقایع دهه 40-بر اثر تحمیل کرده است(مثلا مطلق کردن نقش انگلیسیها و عدم توجه به گرایش مهمی که در شیراز،سید نور الدین نماینده آن است و سید ضیاء الدین طباطبایی در نیمه دوم همین سال 1322 و سال بعد گرداننده اصلی آن در ایران میشود)»(گلشیری،1376:90)."