چکیده:
این مقاله، بر آن است که مدلی برای تحلیل محتوای سیاستهای فرهنگی بدست دهد. منظور از سیاستهای فرهنگی در این مقاله به طور خاص سیاستهایی است که از جانب دولت به صورت مکتوب و مصوب ارائه میشود تا زمینهای برای مدیریت فرهنگی (برنامهریزی و سازماندهی و هدایت منابع و نیروها) باشد. مدل باید به دنبال پیدا کردن عقلانیت حاکم بر سیاست فرهنگی باشد. به منظور دستیابی به این مدل، ضمن مطالعه ادبیات موضوع به مسائل دخیل و موثر در شکل دادن به سیاستهای فرهنگی مثل تعریف فرهنگ، محدودهی فرهنگ، ویژگیهای اجتماعی فرهنگ، دلایل نیاز به سیاستگذاری برای فرهنگ و علل تدوین آن، و سرمشقهای سیاستگذاری فرهنگی و همچنین اجزای سیاست فرهنگی میپردازیم. در نهایت همهی این موارد که بر شمردیم به علاوهی نهاد متولی اجرای سیاست تبدیل به متغیرها و حوزهای که مورد سیاستگذاری قرار گرفته نهایتا هشت متغیر اصلی برای تحلیل محتوای سیاستهای فرهنگی را شکل میدهد. به ازای هر متغیر، مقولههای متناسب با آنها از خلال مطالعه ادبیات موضوع استخراج و مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"-Cultural Policy Making -Cultural Policy Making پس به این ترتیب تعریف سیاستگذاری فرهنگی (در معنای خاص و در این مقاله) عبارت است از کوشش آگاهانه و سازمانیافته دولت برای ایجاد تغییر در محتوای فرهنگ و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزههای مختلف فرهنگی (شامل نمادها، اندیشهها، ارزشها و هنجارها) 1 2 .
جدول 3-1 مقایسه سرمشقهای سیاستگذاری فرهنگی سرمشق آرمانشهرگرا واقعگرا مبنای نظری حکومت عهدهدار پیاده کردن آرمانها و پالودن حوزهی فرهنگ عمومی است حکومت مسئول در نظر گرفتن واقعیات و تکثر موجود در فضای فرهنگی و اجتماعی است معیار تعبیر ایدئولوژیک از آرمانها خواستهها و تمایلات اقشار مختلف منبع ایدئولوژی مصلحتاندیشی معطوف به مسئله روششناسی عقلگرایی فراگیر مبتنی بر ارزش تحلیل هزینه – فایده، تجزیه و تحلیل عینی مشکلات تمایزگذاری بر مبنای حدود و ارزشها بر مبنای اجتماعی بودن زبان واژگان و مفاهیم از پیش تعیین شده اصول عقلانی و اجتماعی محدود عمل فراگیر حتی شاید در حوزه خصوصی گزینش تجربی مواضع مناسب، روابط بین فردی هدف سعادت انسانها مصالح فردی و جمعی روش عمل اقدام در سطح جامعه به عنوان یک کل آزمون و خطا و تجربه مداوم راه درونی کردن گردن نهادن به حدود و اوامر عقل و محاسبه ابزار اجرا تبلیغ و هدایت و در صورت لوزم اجبار تبلیغات و قوانین در کنار این دو سرمشق، میتوان از سرمشق توسعهگرایی نیز نام برد که البته حالت خاصی از واقعگرایی میباشد."