چکیده:
سیاستگذاری فرهنگی نوعی برنامه ریزی کلان است که فعالیت های فرهنگی، اجتماعی را در جهت تحقق بخشیدن به اهداف سامان می دهد. اعمال این سیاست ها از سطح قانون گذاری گذشته، به معنای نوعی اعمال قدرت دولت به منظور اصلاح، بهبود و یا ایجاد دگرگونی در باورها و رفتارهای فرهنگی است و از آنجا که دولت از تمام ظرفیتهای تشویقی و تنبیهی موجود برای تحقق این سیاست ها برخوردار است، بررسی این سیاست ها اهمیت وافری دارد. این مطالعه با هدف بررسی وجوه سیاستگذاری فرهنگی دولت در حیطه سبک زندگی دختران و اصول و منابع مقوم آن انجام شده است. برای این منظور متون اصلی سیاست فرهنگی از سه ماخذ سیاستگذار در حوزه دختران و زنان جوان از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان ملی جوانان و سازمان صدا و سیما گردآوری شده و از طریق تحلیل متن، بندهای معینی از مجموعه مصوبات، اسناد و آیین نامه های دستگاههای سیاستگذار بعنوان ادبیات رسمی موجود در این حوزه مورد موشکافی قرار گرفته است. چهار سرفصل اصلی ضوابط حجاب و پوشش، ممنوعیت آرایش، تفکیک جنسی و در نهایت اوقات فراغت شاکله اصلی این سیاست ها را تشکیل می دهد. به جز اوقات فراغت که کمتر مورد توجه قرار گرفته، سه سرفصل دیگر بعنوان سه حلقه مکمل و دارای اثر هم پوشانی همواره تکرارشده است. استدلال اصلی نویسندگان آن است که این شاکله در امتداد ایدئولوژی نظام سیاسی و برخاسته از ارزش های دینی سیاستگذاران با نگاه خاص ایشان به زن خصوصا در فضای انقلابی ایران بوده، با گذشت زمان علارغم تغییرات اجتماعی به دلیل وجود منابع مقوم خود دستخوش تغییر نشده است. این مقاله ضمن بحث درباره تمایز بین زبان و گفتار و اهمیت نقش زبان در مناسبات و تعاملات اجتماعی، زبان رسانهها را مصنوع و غیرطبیعی دانسته که فعالان رسانهای در شکلدهی و استفاده ابزاری از آن بسیار موثرند. نگارندگان با طرح موضوع سلطه زبانی از طریق شبکههای الیگارشیک ارتباطی از جـمله رسانـهها و برجـستـهسازی ضرورت مقابله با این پدیده، در برابر سلطه زبانی رسانهای، عدالت زبانی در رسانهها را طرح نمودهاند. تبیین ضرورت توسعه عدالت زبانی و تلاش برای دستیابی به الگویی برای گسترش عدالت زبانی در جامعه از طریق رسانه، هدف اصلی این مقاله است که نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری محتوای زبـانی رسانهها دانسته شده است. نگارندگان تلاش نمودهاند با ارائه الگویی از رابطه زبان و رسانه، جایگاه آنها را در توسعه عدالت اجتماعی در جامعه ترسیم نمایند.
خلاصه ماشینی:
"وزنه اصلی مجموعه این سیاست ها بر فرهنگ سازی در حوزه عفاف و حجاب متمرکز است و تلاش دارد از خلال اتخاذ تدابیری چون ارتقاء سطح آگاهی جوانان در حفظ حدود و حجاب، جذب و تربیت و بکارگیری نیروی انسانی همسو با این سیاست ها، ارائه الگوی مطلوب از حجاب در محصولات فرهنگی، تبلیغات رسانه ای و برنامه های آموزشی و فرهنگی امر مهم " رعایت و نیز باور پوشش نه به عنوان یک اجبار اجتماعی بلکه به عنوان یک ارزش انسانی، دینی و معنوی و یک باور قلبی جهت مصونیت از زشتی ها و آسیبهای اجتماعی" را مطرح کند.
چنین تناقض هایی در مورد تصویر زنان در فیلم های تلویزیونی و سینمایی نیز وجود داشته، حضور آنان از لحاظ ظاهر، پوشش و نوع مراوده با مردان کیفیت متفاوتی در این دو عرصه دارد در حالیکه طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست ذیل توصیه شده است: اهتمام جدی مراکز فرهنگی و کلیة رسانههای کشور نسبت به ارائه الگوی مطلوب از عفاف و حجاب در محصولات فرهنگی خود (فیلم، سریال، تئاتر و…) و پرهیز از ایجاد تضاد و تناقض برای جوانان در این امر نتیجه گیری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در واکنش به برجسته بودن جنبه های ظاهری آزادانه حضور زنان در عرصه های عمومی در دوران رژیم پهلوی، تلاش برای اسلامی کردن جامعه و لزوم توجه به ارزشها و فضائل انسانی زن، بجای قالب مادی او مورد توجه قرار گرفت."