چکیده:
از جمله اساسیترین مسائل مطرح در باب معرفت بشری، بحث امکان شناخت ذات و حقیقت اشیاء است. این بحث مورد توجه بسیاری از فیلسوفان در شرق و غرب و نیز فیلسوفان مسلمان بوده است. در میان مباحث فیلسوفان مسلمان، بررسی دیدگاه ابن سینا و سهروردی بعنوان موسسان دو مکتب شاخص در فلسفۀ اسلامی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. ابن سینا بطور جدی در کتاب مهم تعلیقات به بحث از امکان شناخت ذات و حقیقت اشیا پرداخته و امکان درک ذات اشیا و حقیقت امور را نفی کرده است. سهروردی نیز به بیانات ابن سینا در اینباره توجه کرده و ضمن نقد دیدگاه مشائین در باب تعریف، بحثی جدی دربارۀ امکان شناخت ذات اشیا ارائه میدهد. بیانات سهروردی در اینباره، بیش از هرجا در بخش منطق حکمۀ الاشراق مطرح شده است. شارحان سهروردی دو تفسیر کاملا متفاوت از بیانات او ارائه دادهاند. شارحان سنتی، مثل شهرزوری و قطبالدین شیرازی، معتقدند سهروردی مسیر ابن سینا در تعلیقات را پی گرفته و دستیابی به ذات و حقیقت اشیا را ممتنع میداند. در مقابل، برخی سهروردیشناسان معاصر، مثل ضیایی و امینرضوی، بحث سهروردی در مقدمۀ حکمة الاشراق را پاسخ به بیانات شیخالرئیس در این موضوع دانسته و معتقدند سهروردی با طرح ادراک حضوری درصدد دفاع از امکان شناخت ذات و حقیقت اشیا است. در میان این دو تفسیر، تفسیر اول غالب بوده و با عبارات سهروردی سازگارتر است.
خلاصه ماشینی:
"در مقابل،برخی سهروردیشناسان معاصر،مثل ضیایی و امین رضوی،بحث سهروردی در مقدمۀ حکمة الاشراقرا پاسخ به بیانات شیخ الرئیس در این موضوع دانسته و معتقدند سهروردی با طرح ادراک حضوری درصدد دفاع از امکان شناخت ذات و حقیقت اشیا است.
شیخ در این کتاب،دو عنوان بسیار مهم با عبارت«دائرة ادراک الانسان»و «محدودیة معرفة الانسان»دارد که در آنها بصراحت به بحث از حدود معرفت انسان و امکان شناخت ذات و حقیقت اشیاء پرداخته است.
3. امکان شناخت ذات و حقیقت اشیاء از دیدگاه سهروردی سخنان ابن سینا در تعلیقات مبنی بر ناتوانی انسان در درک ذات و حقیقت اشیاء،تأثیر بسیار شگرفی بر فیلسوفان مسلمان در طول تاریخ فلسفۀ اسلامی گذاشته است.
معنای این تفسیر این است که سهروردی نیز مانند شیخ الرئیس ذات و حقیقت اشیاء را بطور کلی از قلمرو معرفت بشری تخارج دانسته و انسان را فقط قادر به شناخت لوازم،عوارض و ظواهر اشیاء میداند.
مطابق این تفسیر،مقصود سهروردی بهیچ وجه همراهی با ابن سینا در امتناع درک حقیقت اشیاء نیست بلکه مقصود او انتقاد جدی بر شیخ الرئیس و دفاع محکم از امکان شناخت ذات و حقیقت اشیاء است.
بر این اساس، سهروردی در این نکته که ادراک حصولی و بطور مشخص نظام تعریف مشایی،از نفوذ به ساحت ذات و حقیقت اشیاء عاجز است،با فارابی و ابن سینا همداستان است اما برخلاف آنها،راه درک ذات اشیاء را بکلی مسدود ندانسته و ادراک حضوری را بعنوان راه مطمئن شناخت ذات اشیاء معرفی میکند."