خلاصه ماشینی:
"علامه حلی رحمه الله در بیان قسمت دوم از انواع آب(یعنی آبهای عمومی)میگوید:دوم آبهای عمومی است و آن آبهایی است که با فعالیتهای انسانی و کندن آب راهه ظاهر و جاری نشده و در اماکنی جاری است که در ملک فرد خاصی نبوده و درآمدن و جاری شدن آن،تلاش انسانی مؤثر نبوده مانند آب فرات و جیحون و تمامی وادیهای دنیا و چشمههایی که در کوهها و غیر از آن قرار دارند و نیز سیلابها،مردم در بهرهبرداری از این موارد یکسان هستند و اصل در مباحثات تساوی مردم در آن،روایتی است که عامه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکنند که حضرت فرمود:«الناس شرکاء فی ثلاث:الماء و النار و الکلاء»و از طریق خاصه و نیز احمد بن محمد از محمد بن سنان از امام موسی کاظم علیه السلام نقل میکند:از ایشان در مورد آب وادی پرسیدم،پاسخ دادند:مسلمانان در آب و آتش و چراگاه(چمنزار،بیشه،کلاء)مساوی هستند.
بر همین پایه است که نائینی به این صورت بر صاحب عروة اشکال گرفته است:مطالبی را که سید در حاشیۀ خود بر متن بیان کرده-مبنی بر تقسیم حقوق قابل اسقاط و غیرقابل اسقاط و تعیین مواردی چون حق پدری و حق ولایت برای حاکم و حق استمتاع از همسر و حق پیشی گرفتن در تیراندازی قبل از پایان مسابقه و درگیری برای Ẓمورد دوم-وجهی(صحتی)ندارد،زیرا اینکه چیزی حق باشد ولی قابل اسقاط نباشد، منطقی و معقول نیست و اطلاق کلمۀ حق بر مثالهایی که بیان نموده از قبیل اطلاق کلمۀ حق بر سایر احکام-مثل حق مؤمن بر مؤمن و حق همسایه بر همسایه است،زیرا اموری مثل پدری و ولایت و مثالهایی مانند آن به سبب ارتباط حاصل برای پدر و حاکم نیست و عجیبتر آن است که ایشان در صدر مسئله،حق را اینگونه شناساند که نوعی از سلطنت و مرتبهای پایین از مالکیت و از جنس و نوع مالکیت است و صاحب سخن،مالک و صاحب اختیار شیء است و باوجوداین،حقوق را به قابل اسقاط و غیرقابل اسقاط تقسیم میکند."