خلاصه ماشینی:
"فیلدینگ گفته است که:«مزهء رمانی ویژه،در کل وابستهء هنر آشپزی داستان نویس است»، یعنی همان طور که خوراک خوب مطلوب مردم و اشخاص گرسنه است،داستان خوب نیز سبب جذب فکر و ذوق خواننده و شنونده میشود و آنها را مشتاق میکند ببینند بر سر اشخاص داستانی چه میآید و آخر و عاقبت کارها به کجا میانجامد؟موضوعاتی که به رمان و کار رمان نویس بستگی دارد زیاد است و از این جمله است:وحدت ساختمان،نمایش واقعی و مشخص و تجسم مسایل عاطفی و فکری،مکان تعلیم، ویژگی اشخاص داستانی،زمینهء تاریخی رمان و محدودیتهای واقعگرایی یا رمان مدرن(جدید)، سرگرمکنندگی داستان و...
ماتیوآرنولد در کار مقایسه بین قدرت صوری و صناعی فلوبر و طرح پر پیچ و خم و به ظاهر«آشفته»آناکارنین تولستوی در حالی که جانب نویسندهء روس را میگیرد،مینویسد: «حقیقت این است که ما نباید آناکارنین را همچون اثری هنری تلقی کنیم و باید آن را قطعهایاز زندگانی بدانیم،و آنچه را که این رمان در شیوه هنری خود از دست میدهد بار دیگر در حوزهء واقعیت به دست میآورد.
تنوع شخصیتها و شرایط،توالی صحنههای روشن و تاریک که افراد در آنها سرنوشت خود را به نمایش میگذارند،همه و همه با رنگی تند وصف میشود و چقدر زندگانی در اینجا خواننده را با واقعیتهای موجود آشنا میسازد و او را وادار میکند از خود بپرسد:کدام یک از ما در این دنیای پهناور خوشبختیم؟کدام یک از ما همان آرزویی را که شخص عمدهء قصه دارد نداریم؟ ممکن است خواننده رمان«به سوی فانوس دریایی» وولف را بخواند."