چکیده:
اهمیت کارآفرینی در اقتصاد امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. در پژوهشهای رو به رشدی که در حوزه کارآفرینی صورت پذیرفته است تاکید بیشتر بر تزریق روحیه کارآفرینی در زیرساختهای سازمان و تطابق سازمان با محیط کسب و کار می باشد. گرایش کارآفرینی بعنوان شاخهای از کارآفرینی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش هدف اصلی بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی به عنوان یک سلسه باورها، اعتقادات و ارزشهای مشترک بین اعضای سازمان بر روی گرایش کارآفرینی سازمانی در بانک کارآفرینی است. این مطالعه ادعا میکند که فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینی سازمانی در بانک مزبور تاثیرگذار است. در این پژوهش از الگوی دنیسون برای سنجش فرهنگ سازمانی سازمان مزبور استفاده شده است که شاخص-های درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباقپذیری و رسالت بعنوان مولفههای متغیر مستقل هستند و از الگوی دس و لامپکین برای سنجش متغیر وابسته گرایش کارآفرینی که شاخصهای استقلالطلبی، نوآوری، پیشگامی، رقابتجویی و ریسکپذیری را مورد ارزیابی قرار می دهد، استفاده شده است. نتیجه ارزیابیها و بررسی های انجام گرفته حکایت از تائید فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر تأثیر فرهنگ سازمانی بر گرایش کارآفرینی در بانک کارآفرین و همچنین تائید فرضیه های فرعی مبنی بر تأثیر شاخص های درگیر شدن در کار، سازگاری ، انطباق پذیری و رسالت یا ماموریت با گرایش کارآفرینی سازمانی، دارد. در نهایت بررسی ها بیان می دارند که فرهنگ حاکم بر بانک کارآفرینی فرهنگی ماموریتی است.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش از الگوی دنیسون1 برای سنجش فرهنگ سازمانی سازمان مزبور استفاده شده است که شاخصهای درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباقپذیری و رسالت بعنوان مولفههای متغیر مستقل هستند و از الگوی دس و لامپکین2 برای سنجش متغیر وابسته گرایش کارآفرینی که شاخصهای استقلالطلبی، نوآوری، پیشگامی، رقابتجویی و ریسکپذیری را مورد ارزیابی قرار می دهد، استفاده شده است.
در بررسی پیشینه، در ابتدا به پژوهشهای مربوط به فرهنگ سازمانی و در ادامه به پژوهشهای مرتبط با گرایش کارآفرینی پرداخته میشود: پژوهشی که توسط سه تن از اعضای هیات علمی دانشگاه رهید ایسلند با عنوان بهکارگیری فرهنگ سازمانی در فرایند مدیریت راهبردی (Onil, Bioras and School) انجام شده است نشان میدهد که فرهنگ سازمانی به طور مستقیم روی رفتار کارکنان از طریق کاهش پدیده عدم اطمینان تاثیر میگذارد.
در پژوهشهای داخلی میتوان به پژوهشی که توسط زارعی متین در سال 1374 با عنوان تبیین الگوی فرهنگ سازمانی بر اساس ارزشهای اسلامی در محیط کار و نقش آن بر رضایت شغلی انجام شده است چنین نتیجه گرفت که در سازمانهای اجرایی کشور بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود از نظر الگوی فرهنگ سازمانی مبتنی بر جهانبینی اسلامی، تفاوت معنیداری وجود دارد و ایجاد توسعه الگوی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی در افزایش رضایت شغلی کارکنان تاثیر مثبت دارد.
در تعریفی کاملتر از همین نویسندگان، پیشگامی به این صورت تعریف میشود «فرصتیابی، نگرش به آینده در انجام فعالیتهای سازمان شامل معرفی محصولات جدید و پیشبینی نیازهای آینده است و به طور کلی محیط را تغییر داده و به آن شکل دهد» (, 2001 Dess & Lumpkin)."