خلاصه ماشینی:
"در واقع در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظریه مصرف نهادگرا که عمدتامبتنی برنظریه طبقه مرفه وبلن است جنبههای بسیار مهمی از زندگی واقعی ما را پوشش و توضیحمیدهد که در نظریههای اقتصادی از آنها غفلت شده است.
ecnadnuba fo ymonoce o} &%09624OMNG096G% اقتصاد به عنوان علم کمیابی{o1o}،به عبارت دیگر،مطالعه تخصیص منابع کمیاب به خواستههاینامحدود،آنچنانکه باید و شاید به مصرف و ابعاد تأثیر آن برزندگی انسان توجه نکرده است و درتبیین این پدیده مهم تنها دلخوش به موضوعاتی همچون نرخ نهایی جانشینی،کشش تقاضا،منحنیهای بیتفاوتی و مانند آن کرده است که در عالم واقع هیچ مصداق عینی ندارند.
اما پرسش این است که،چه ضرورتی دارد نظریه مصرف یک خاستگاه فرهنگی داشته باشد؟جواب این موضوع در اصل اقتصاد مرسوم نهفته است،اصلی که در حال حاضر شدیدترین حملاتهاجسون متوجه آن میباشد ما خواستهها را داده شده{o1o}در نظر میگیریم )9491,snibboR lenoil( نقل از )7351:7891,notlimaH .
و به همین شکل تولید را متأثر خواهد ساخت،سازنده-فروشنده{o1o}به این مسئله توجه نخواهد داشت که آن کالا هیچ مطلوبیت اجتماعی به همراهخواهد داشت یا خیر،یعنی به این کاری نخواهد داشت که برای دیگران نیز مفید است یا خیر،تنها کافیاست که تقاضایی وجود داشته باشد» )3191,yeweD nhoJ( نقل از )004:9991,ppanK & namliT( .
وبلن که نظریه خود را برمبنای چشم و همچشمی استوار ساخته است،که دلالت برنقشکنش جمعی در هدایت کنش فردی دارد،برخلاف نظریه مرسوم،که مبتنی برمفهوم حداکثرسازیلذت است و دلالت برنقش اصلی و برتر کنش فردی دارد،به خوبی میتواند بسیاری از واقعیاتاجتماعی را تبیین کند و به ما نشان دهد که چون مبارزات مالی برای مصرف بیشتر و فخرفروشیبیشتر،اساسا مسابقهای برای کسب اعتبار بیشتر در میدان مقایسه رشکانگیز است،بنابرایندسترسی به یک حد مطلق امکانپذیر نیست."