چکیده:
هدف این مقاله، معرفی اجمالی اصلی ترین نظریه های بازنشستگی و دستیابی به وضعیت کاری و نگرش دانشگاهیان به پدیده بازنشستگی پس از بازنشسته شدن آن ها است. در این راستا، جامعه آماری، متشکل از 33 تن از استادان، دانشیاران و استادیاران دانشگاه فردوسی مشهد است که در دامنه زمانی سال های 87-1378 بازنشسته شده بودند. از پرسشنامه پاسخ بسته و باز برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون فریدمن و U من ویتنی استفاده شد. عمده ترین یافته ها حاکی از آن بود که اغلب اساتید مورد مطالعه، کماکان به فعالیت های علمی دانشگاهی در کنار فعالیت های غیردانشگاهی اشتغال دارند. آن ها از این که در تنظیم وقت خود از استقلال بیشتری برخوردارند خشنودند، اما نسبت به کمرنگ تر شدن ارتباط با همکاران و دانشجویان در مقایسه با گذشته ناخشنودند. هم چنین از مسئولین دانشگاه و به ویژه وزارت متبوع انتظار دارند که اولا بازنشستگی به طور عام و بازنشستگی اعضاء هیات علمی به طور خاص در ابعاد گوناگون مورد مطالعه دقیق و همه جانیه قرار گیرد و ثانیا در کوتاه مدت با تدوین برنامه ای نظام مند از توانمندی های آن ها به طور موثرتری بهره گیرند.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر آن است با طرح و معرفی برخی از عمدهترین نظریههای شناخته شده مرتبط با بازنشستگی و اجرای یک پژوهش میدانی در یکی از دانشگاههای دولتی کشور،به اخذ دیدگاه استادهای بازنشسته جهت دستیابی به پاسخ پیرامون دو سؤال اساسی زیر با هدف تأمل بر موضوع بازنشستگی در راستای سیاستهای کلان نظام اداری بپردازد: 1)اساتید بازنشسته در دوران بازنشستگی به چه نوع فعالیتها،اعم از فعالیتهای دانشگاهی و غیردانشگاهی،اشتغال دارند؟ 2)از دیدگاه اساتید،جنبههای مثبت و منفی نسبت به بازنشستگی کدامند و از چه اولویتی برخوردارند؟ پیشینه تحقیق اچلی[4]در نظریه استمرار1از این فرضیه حمایت میکند که وقتی افراد پیر میشوند،مستعد حفظ تداوم عادتها،روابط و ترجیحاتیاند که در سالهای پیشین عمرشان ایجاد کردهاند.
گلیزر و دیگران[10]در پژوهشی عوامل ارتقای رضایتمندی در اعضای بازنشسته هیأت علمی دو دانشگاه را شناسایی کردند که مهمترین آنها عبارت بودند از:1)فراهم آوردن فرصت برای استفاده از قابلیتهای اساتید بازنشسته توسط افراد حساس به شان و نیازهای این گروه از اساتید در قالب برنامههای مدون؛ 2)تخصیص بودجه مشخص برای اساتید بازنشسته؛3)مشارکت اساتید بازنشسته در مدیریت و برنامهریزی این برنامهها.
نتایج به دست آمده بین گویههای مرتبط با نگرش مثبت نشان داد فقط در گویه شماره 5(از اینکه آزادی دارم برای وقتم آنگونه که دوست دارم برنامهریزی کنم خوشنودم)با میانگین رتبهای 11/41 و 22/94،به ترتیب برای استادان در مقایسه با دانشیاران/استادیاران با مقدار P-value-0/00 ،وجود تفاوت معنادار است.
(2001)Activities and attitudes of retired University Staff,Oxford Review of Education 27(2):253-270."