چکیده:
در این مقاله، پس از بیان گزارشی اجمالی در باب ویژگی و مضامین اوپانیشادها، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب معرفت و نقش بنیادین آن در مساله ی نجات پاسخ داده شود. مقاله ی پیش رو مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول، از دوران بزرگ تاریخ حکمت هند سخن رفته است. در بخش دوم، از تاریخ نگارش و مضامین اوپانیشادها سخن به میان آمده و گفته شده است که مباحث مندرج در اوپانیشادها چیزی است از جنس مکاشفه و شهود نه دلیل و استدلال. در بخش سوم این نوشتار، بیان شده است که معرفت به آتمن در اوپانیشادها بنیاد نجات است. در این بخش، دو تصویر از معرفت مطرح می شود: 1. معرفت برتر1، 2. معرفت فروتر2. معرفت فروتر معرفتی است اکتسابی که به امور و لذایذ ناپایدار این جهان مربوط است. به همین دلیل، فاقد اهمیت نجات بخشی است. معرفت برتر همان معرفت بنیاد یا معرفت به آتمن است. این مرتبه از معرفت به حقیقت فناناپذیر مربوط می شود. برای وصول به این مرتبه از معرفت، آدمی باید دل خود را از خواهش های نفسانی پاک کند. چه رهایی از خواهش های نفس و شور خودخواهی است که آدمی را به نجات می رساند. در اوپانیشادها، وصول به مکشه یک نوع تحول معرفت شناختی است
خلاصه ماشینی:
"با این وصف، پس از معرفی اجمالی تاریخ تفکر هندویی، میتوان گفت که اوپانیشادها یکی از مهمترین آثار دینی و عرفانی هندوها است که در بین مجموعهی ادبیات و متون مختلف تاکنون بیشترین تأثیر را در شکلگیری تاریخ عرفان و معنویت هند داشته است.
حال این پرسش مطرح میشود که معرفت به آتمن یا معرفت برتر از چه طریقی بهدست میآید؟ به تعبیر دیگر، آدمی برای وصول به معرفت به آتمن باید چه کند و از چه اموری باید اجتناب ورزد تا بتواند در ژرفای جان خویشتن به نجات دست یابد؟ معرفت به آتمن طبق تفسیر کتهه اوپانیشاد، زمانی در ساحت جان آدمی به ظهور میرسد که از دل خواهشها را دور کند و فهم کند که آتمن همان برهمن است (2، ف.
پس نجات در اوپانیشادها صرفا یک چشمانداز دوردست نیست، که بعد از این زندگی در جهان دیگر بتوان به آن نایل گردید، بلکه وضعیتی است معرفتشناختی که میتواند در همین جهان خاکی هم برای آدمی به ظهور برسد.
شارحان متون و ادبیات اوپانیشادی بر این باورند که سالک مادامی که در ساحت آتمن فرو میرود دیگر در قید و بند امور این جهانی نیست و به امور دنیوی دلبستگی ندارد، زیرا دلبستگی به امور دنیوی و اغراض پلید در انجام عمل خود ناشی از عدم ظهور معرفت است (14، ص: 58).
بر خلاف تصور کسانی که میاندیشند وصول به نجات فقط زاییدهی عمل و انجام تکالیف دینی است، در اوپانیشادها به نحو بنیادین این تفکر حضور دارد که وصول به مکشه یک نوع تحول معرفتشناختی است.
S. ,(1973), A History of Indian philosophy, Vol 1&2&3&4, Cambridge: Motillal Banatsidass Publishers.
Translated by various oriental scholars, vol 1&2&8, Delhi: Motilal Banarsidass."