چکیده:
منظور ما از «اشعار نویافته » در این مقاله ، مواردی است که در برخی منابع به نام کمال اسماعیل آمده ، ولی در تنها چاپ معتبر دیوان او به تصحیح مرحوم بحرالعلومی نیامده است . اشعاری که مصححان این مجموعه ها در بارة وجودشان در دیوان صحبت کرده اند، از این قاعده مستثنا هستند، (مواردی مثل نزهة المجالس و ...) چون دیگری نیازی به تکرار آن مطالب در اینجا نیست . پیشتر نیز حسن عاطفی تعدادی از این قبیل اشعار را معرفی کرده است . البته بر آن نیستیم که همة این موارد قطعا از کمال هستند، ولی به هر روی در چاپ مجدد دیوان او این اشعار هم باید لحاظ شوند. اکثر این اشعار در قالب رباعی است . آنچه در پی می آید همة شعرهای منسوب به او نیست و احتمالا اشعار دیگری نیز از او در منابع دیگر هست . امید است این اشعار به روشن تر شدن چهرة کمال اسماعیل یاری برساند.
By the term “recently found” in this article, the author means the poems found in some sources under the name of Kamal Esmail which do not appear in his only authoritative edition of his Divan edited by the Late Bahr al-Olumi. Exceptions are the poems allegedly seen in the Divan by the editors of these collections (like Nezhat al-Majales).
There is no need to make a second list of them here. Beforehand, some of these poems were identified by Hassan Atefi, though we do not believe that all of them are authentically by Kamal. However, these poems should be included in the next edition of his Divan. Most of them are in the form of Rubaee رباعی)). The article does not include all the poems attributed to him and probably, there are other poems by him in other sources. We hope that these poems would shed more light on the portrait of Kamal Esmail.
خلاصه ماشینی:
"در این مجموعه شعرهای زیر به نام کمال اسماعیل آمده است که در دیوان او نیست ؛ هست روشن دل وتوبرتوبر صورت چشم آسمان ،زانکه بدیدار تو آمد مشعوف گر نباشد ز پی مدح تو در مجری حلق بگسلد تیغ زبان سلسله نظم حـروف علی زمانی علویجه که «تصحیح ، باز خوانی ، رفع اغتشاش ، تعریب ، تعلیقات ، و تهیة 4 فهارس » این بیاض را انجام داده است ، تو بر تو را «تو پر تو» خوانده است .
این شعر در دیوان سیدحسن غزنوی به این صورت آمده است و احتمالا نیز ازوست : چـون مـردم آشـناورانـدر گـرداب دستی زدنست و عاقبت غـرق شـدن غزنوی ، دیوان اشعار: ٣٤٢ مصحح ، در حاشیه چنین توضیح داده است : «این رباعی در جنگی به سید حسن غزنوی و در جنگ دیگر به سید حسن اشرفی نسبت داده شده است » (همانجا)."