چکیده:
از آغاز رنسانس تا به امروز، مسیر اندیشه بیشتر دانشمندان به ویژه در جهان غرب بر این تفکر که علم، خاصه علوم تجربی، یگانه چاره بخش گرفتاری های انسان است، استوار بوده است. براساس این شیوه تفکر، هر پدیده و یا باوری که با ترازوی علم قابل اندازه گیری نبود، بی اعتبار شمرده می شد. این شیوه تفکر به کمرنگ شدن امور معنوی و اخلاقی و نیز هنر و شعر منجر شد. یکی از نتایج تحولات مذکور، تنهایی و سرگشتگی انسان بوده است. در مقاله حاضر تلاش شده است بازتاب این شیوه تفکر و نیز تحولات حاصل از آن در شعر تی. اس. الیوت و مهدی اخوان ثالث بررسی شود
Since the early days of Renaissance، most scientists especially westerners have considered the science especially experimental sciences to be the only solution for the challenges of the humans. This way of thinking resulted in the ethics، spirituality، art and poetry lose face. The present article tries to reflect on this way of thinking and its impact on the poetry of T. S. Eliot and Mehd Akhavān Thāleth.
خلاصه ماشینی:
"(همیلتون،1994:6) بازتاب این احساس را میتوان در بخش نخست دشت سترون1که«دفن مردگان» نام دارد،مشاهده کرد: شهر غیر واقعی در زیر مه قهوهای بامداد زمستانی روی پل لندن روان بود جمعیتی بس زیاد هیچ نمیدانستم که مرگ در ربوده اینقدر زیاد بهندرت میکشیدند آههایی کوتاه و هرکس چشم دوخته بود به پیش پا ز سر بالایی تپه و سرازیری خیابان ویلیام شاه بود روان سیل جمعیت بد انجا که ماری ولنوث قدیس با آهنگی میرا میشمرده بر ضربۀ نهایی ساعتها را در چنین جایی چشمم فتاد به آشنایی فریاد برآوردم«استستون»!ای همسفری که در میلان بودی با من در کشتی!بگو ببینم نعشی که سال گذشته در باغت کاشتی جوانه زده؟امسال شکوفا خواهد شد؟ با اینکه یخبندان نا به هنگام آن را سوزانده استأ آه،دور کن از اینجا سگ را تا مبادا برون آورد با چنگالش نعش را چون او دوستی وفادار باشد انسان را تو ای rerf nom-,ebalbmas nom-!ruetcel etircopyh 1 در این بخش از شعر،نه تنها شهری که شاعر به آن اشاره میکند،«غیر واقعی»است، بلکه جمعیتی روانی که از روی پل میگذرند نیز غیر واقعی به نظر میرسند.
(شمس لنگرودی،1378:518) با در نظر گرفتن این شباهتهای فکری و ادبی در شیوۀ بازتاب تحولات زمانه در شعر این دو شاعر،میتوان نتیجه گرفت که اخوان و الیوت با تأکید بر گذشته،قصد داشتند به انسان معاصر خود که با از دست دادن ارزشهای اصیل گذشته در حال استحاله شدن بود، هشدار دهند."