چکیده:
موضوع اصلی معراج نامه ها، «سفر» است. مسافران این گونه سفرهای روحانی درواقع شارحان سفرنامه روح و روان خوی شاند؛ چراکه آنان خود باتوجه به ذوق و عقاید خویش، پله های نردبان عروج را طی می کنند «ویراف» «موبد زرتشتی» «ابن قارح» شاعر و نویسنده عرب که البته ازطرف ابوالعلا به این سفر فرستاده می شود دو مسافر جهان آخرت هستند و این دو سفرنامه، شرح مشاهدات و چگونگی سفر این دو شخصیت است. در مقاله حاضر، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخرت بررسی و تحلیل شده است و ضمن بررسی ارداویرافنامه و رساله الغفران، این دو اثر با هم مقایسه تطبیقی شده و اشتراکات و افتراقات آن دو بیان شده است. نگارنده کوشیده است با بیان کردن مشابهات بسیاری که میان این دو اثر وجود دارد، میزان تاثیرگذاری ارداویرافنامه بر رساله الغفران را آشکار کند و این منبع ایرانی زرتشتی را به عنوان اولین معراج نامه ادیان معرفی کند
The main subject of Meraj Nameh is “journey”. The passengers of these spiritual journeys explain the ourney of their spirit since they ascent according to their beliefs.“Viraf” – the Zoroastrian priest – and “Ibn Qareh” – the Arab poet and writer – are two passengers to the afterlife who explain their observations and the status of their journey.The present article analyzes the quality of their journey to the afterlife and surveys the similarities and differences of their books – Ardaviraf Nameh and Al Qofran Resaleh with a comparative look.The author of the present article tries to express the similarities as well as the effect of Ardaviraf Nameh on Al Qofran Resaleh and introduce this Iranian-Zoroastrian line as the first Meraj Nameh of religions.
خلاصه ماشینی:
"در مقالۀ حاضر،دو معراج نامۀ ارداویرافنامۀ زرتشتی و رسالة الغفران اسلامی مورد مقایسۀ تطبیقی قرار گرفته است؛زیرا به نظر میرسد ابو العلا معری-شاعر نابینای مشهور عرب- هنگام خلق رسالة الغفران-که حدود 900 سال پس از ارداویرافنامه نوشته شده-به این منبع ایرانی دسترسی داشته و از آن الهام گرفته است.
نتیجه گیری در جواب بزرگانی که ادعا میکنند ابو العلا در نوشتن رسالة الغفران از ارداویرافنامه استفاده نکرده است و شباهت این دو متن را امری تصادفی میدانند،باید گفت:اگر در زمان تألیف رسالة الغفران،در تاریخ ادبیات،سخن از ترجمۀ پهلوی ارداویرافنامه به زبان فارسی و یا عربی نیست،دلیل نمیشود که این کتاب به زبانها ترجمه نشده باشد؛زیرا ممکن است کتاب مذکور جزء آن دسته کتابهای بسیاری بوده باشد که به مرور زمان و بر اثر حملات بیگانگان از میان رفته است.
برای توصیفاتی که در این اثر به کار رفته است میتوان از عبارات اوستا مثالهایی ذکر کرد؛ حال آنکه ابو العلا در واقع پیرو مذهب خاصی نیست ولی ارادت ویژهای به حضرت محمد (ص)و خاندان مطهر او دارد و درمیان ادیان،دین اسلام را ترجیح میدهد و میبینیم که در توصیف بهشت و دوزخ خود،از مضامین و آیات قرآنی استفاده میکند و برای هر یک از توصیفات او میتوان شاهد مثالی از احادیث یا آیات قرآن ذکر کرد.
همان گونه که عنوان شد،تفاوت این دو کتاب در جزئیات است؛برای مثال،در ارداویرافنامه،مردان و زنان بهشتی و دوزخی به شکل نکره به کار میروند اما در الغفران، نویسنده،اشخاص را با ذکر نام در بهشت و یا دوزخ قرار میدهد،و یا اینکه همراهان سفر ویراف،دو ایزدند که همیشه پاسخگوی سؤالهای او هستند حال آنکه ابو العلا همراهی مجهول را برای ابن قارح قرار میدهد تا به پرسشهایش پاسخ دهد و در جاهایی نیز همان افراد بهشتی و جهنمی پاسخگوی سؤالات ابن قارح هستند."