چکیده:
یکی از مهم ترین جلوه های عرفان در میان ادیان و مکاتب مختلف معرفتی، «حقیقت جویی» عارفانه سالکان طریقت و ناتوانی انسان جست وجوگر از درک ذات آفریدگار دو عالم است؛ موضوعی که از دیرباز در تاریخ عرفان و فلسفه، به ویژه در مقوله ی معرفت سنجی (اپیستومولوژی) و هستی شناسی (انتولوژی) جایگاهی مهم و بحث انگیز داشته و ذهن و زبان بسیاری از اهل تحقیق و معرفت را به خود مشغول داشته است. بر همین اساس، برآنیم این موضوع (حقیقت جویی عارفانه) را با نگاهی تطبیقی به عرفان اسلامی و بودایی، باتوجه به برخی سروده های عرفانی سهراب سپهری، بحث و بررسی کنیم .
One of the most important manifestations of mysticism among religions and learning schools is the mystical truth seeking of the devotees and failure in understanding the essence of the creator of both worlds; it is the subject which has had a great and controversial status in epistemology and ontology since ancient times and has kept busy the mind of many researchers. Thus the subject of mystical truth seeking is being studied by the present article through a comparative review of Islamic and Buddhist mysticism while taking into consideration some of the poetry of SohrabSepehri.
خلاصه ماشینی:
"حکیم نظامی گنجوی در سخنی عارفانه در اینباره میگوید: {Sدر هرچه نظر کنی به تحقیق#آراسته کن به چشم توفیق#منگر که چگونه آفریده است#کان دیدهوری ورای دیده است#سررشتۀ راز آفرینش#دیدن نتوان به چشم بینش#عاجز همه عاقلان و شیدا#کاین رقعه چگونه کرد پیدا#در پردۀ راز آسمانی#سری است زچشم ما نهانی#چندانکه جنیبه رانم آنجا#پی برد نمیتوانم آنجا#زنهار نظامیا در این سیر#پابست مشو به دام این دیرS}(کلیات نظامی،ص 875) مولانا جلال الدین بلخی نیز همین نکتۀ نغز را در جایی چنین بیان میکند: {Sآرزو میخواه لیک اندازه خواه#برنتابد کوه را یک برگ کاه#آفتابی کز وی این عالم فروخت#اندکی گر پیش آید جمله سوختS}(مثنوی معنوی،تصحیح نیکلسون،ص 11،بیت 140) و حافظ نیز گفته است: {Sعنقا شکار کس نشود،دام بازچین#کاینجا همیشه باد بدست است دام راS}(دیوان حافظ،تصحیح قاسم غنی،محمد قزوینی،ص 7) و در جایی دیگر گوید: {Sچیست این سقف بلند ساده بسیار نقش#زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیستS}(همان،ص 50) (6)."