چکیده:
برای شناخت کیفیت حالات نفسانی شاعر و فضای ذهن و خیال او، بحث درباره منشای پیدایش شعر، نکته جالب و قابل اهمیتی است. اعتقاد به این نکته که هر هنری، آبشخور و محل تغذیه خاص خود را داشته، از اندیشه های بنیادین در حوزه مباحث هنری در غرب و شرق بوده است. تحلیل مضامین آفرینش های هنری در ساختار فکری شاعران و ارتباط دادن آن با دنیای بیرون، درگرو شناخت فضایی است که شاعر در آن فضا تحت تاثیر عوامل مختلف به دریافتی می رسد که پیکره هنری اثر خود را مفصل بندی می کند. در مقاله حاضر، مسئله «الهام» و جایگاه آن در خلاقیت هنری، که در ادبیات جهان با عناوین مختلف نبوغ، ذوق و جذبه، الهه شعر، جن و شیطان، تابعه، همزاد و... از آنها یاد شده بررسی شده است.
In order to understand the quality of the passions of the poet and the atmosphere of his or her mind and imagination، studying the origin of poetry is an interesting and important activity. Believing in the origin for different arts has always been at the core of western and eastern discussions on art. Analysis of artistic themes and relating them to the outside world needs an understanding of the atmosphere in which the poet has been influenced by different elements. The present article studies the poetic inspiration as mentioned in world literature under different names such as creativity، ingenuity، or initiative.
خلاصه ماشینی:
"(ابن منظور،1405:29) رودکی در قصیدۀ معروف«نونیه»خود،به مطلع زیر: {Sمادر می را بکرد باید قربان#بچه او را گرفت و کرد به زندانS}که در مدح امیر ابوجعفر احمد بن محمد سیستانی سروده است،در این معنی گوید: {Sگرچه دو صد تابعه فریشته داری#نیز پری باز و هرچه جنی و شیطان#گفت ندانی سزاش،خیر و فراز آر#آنکه بگفتی چنانکه گفتی نتوانS}(رودکی،1382:39) بازتاب این اندیشه در شعر ناصر خسرو نیز دیده میشود: {Sبازیگری است این فلک گردان#امروز کرد تابعه تلقینمS}(ناصر خسرو،1378:134) نظامی در هفت پیکر،ضمن اینکه شاعری را نوعی الهام میداند که به واسطۀ جبرئیل برذهن و روان شاعر اثر میگذارد،اما نتوانسته خود را از افکار شاعران عرب زبان خارجکند و از آن با عنوان«جنی»یاد میکند: {Sجبرئیلم به جنی قلمم#بر صحیفه چنین کشد رقمم#کاین فسون را که جنی آموزست#جامه نو کن که فصل نوروز است#آنچنان کن ز دیو پنهانش #که نبیند مگر سلیمانشS}(نظامیگنجوی،1380:19) جمال الدین عبد الرزاق اصفهانی،ضمن اشاره به اعتقاد اعراب،از منشأی الهام شعریخود به«روح القدس»تعبیر میکند: {Sگویند که«تابعه»کند تلقین#شاعر چو قصیدهای کند انشا#من بنده چو مدح تو براندیشم#«روح القدسم»همی کند املاS}اعتقاد به وجود تابع و تابعه که بین عرب و پارهای از ملل و اقوام قدیم دیگر شایع بوده،مبتنی است بر یک اصل کلی که میگفتند ارواح نامرئی که از ایشان به جن،پری،فرشته،دیو و شیطان تعبیر میشود،احیانا با اشخاص انسانی علاقۀ مهر و محبتی پیداکرده،در همه احوال،همراه وی باشند و ظهور همۀ آثار بدیع هنری و ذوقی و اختراعاتو اکتشافات علمی و همچنین بعض انواع الهامات و تفرسات قلبی و امور خارق عادت کهبه دست برخی از افراد بشر انجام میگیرد،در اثر تلقین و القا و مولود راهنمایی و رهبریهمان موجودات نامرئی است."