چکیده:
رشد اقتصادی نوین حاصل گسترش علم و دانش و استفاده نظام مند و نهادمند از دانش است که عمدتا حاصل تلاش موسسات آموزش عالی در کشورهاست و به توسعه مفهوم جدیدی با عنوان هوش سازمانی منجر شده است که به معنای توانایی فکری یک سازمان و نیز تاکید آن بر تلفیق نیروی انسانی و تواناییهای فنی برای حل مسائل و مشکلات سازمان است. هدف این پژوهش مقایسه تحلیلی هوش سازمانی در آموزش عالی از طریق مطالعه موردی در دو دانشگاه داخل ایران بود. برای گردآوری داده ها در این مطالعه تحلیلی- پیمایشی، ابتدا برای شناخت شاخصهای هوش سازمانی و عوامل موثر بر آن، مطالعه کتابخانه ای انجام و سپس، با استفاده از تحلیل عاملی کلیه شاخصها دسته بندی و پرسشنامه تحقیق تهیه شد. برای جامع تر بودن این بررسی در کشور، جامعه آماری پژوهش استادان و کارکنان دو دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه فردوسی مشهد بود. در مجموع، 270 نفر برای نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد که دانشگاه شهید بهشتی با موفقیت در شاخصهای تعلق سازمانی و ایجاد توافق و اعتماد در بین کارکنان و استادان خود، در هوش سازمانی وضعیت مناسب تری دارد. اما در ابعاد کاربرد دانش و میل به تغییر، دانشگاه فردوسی مشهد وضعیت به مراتب بهتری را دارا بود.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش راهبردهای زیرسیستم مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده از نظر مارکوارت ومؤلفههای هوش سازمانی از نظر آلبرشت بررسی شده و نتایج نشان داده است که بین زیرسیستممدیریت دانش و تمام مؤلفههای هوش سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد( 7002,irattaS ).
tnmyolpeD egdelwonK o} &%06511ABPG065G% (به تصویر صفحه مراجعه شود)ابعاد الگوی هفتگانه مدنظر آلبرشت و این تحقیق به صورت زیر تعریف میشوند & lasnahoK )( 0102,ihctaaS : -چشمانداز استراتژیک:به معنای توانایی ساخت و ارائه اهداف موردنظر در یک سازمان است.
اینکه چشماندازاستراتژیک و بهمعنای دیگر،توانایی ساخت اهداف در یک سازمان تا چه اندازه ازنظر عملکرد یادارا بودن اهمیت نزد کارکنان در هریک از موقعیتهای تهاجمی،محافظهکارانه،رقابتی یا تدافعی قراربگیرد،خطوط راهنمای خوبی را برای ساماندهی ابعاد هوش سازمانی و ارتقای وضعیت آنها یا هزینه کردبرای بهبود آن به مدیران نشان میدهد.
اینکه چشمانداز استراتژیک یا به عبارت بهتر،توانایی دستیابی به اهداف در یک سازمان تا چه اندازه ازنظر عملکرد یا اهمیت نزد کارکنان در هریکاز موقعیتهای تهاجمی،محافظهکارانه،رقابتی یا تدافعی قرار بگیرد،خطوط راهنمای خوبی را برایساماندهی ابعاد هوش سازمانی و ارتقای وضعیت آنها یا هزینهکرد برای بهبود ان به مدیران دانشگاههاارائه میکند،نکته بسیار مهمی که در این پژوهش و در دو دانشگاه موردنظر به اثبات رسید.
ازسوی دیگر،دانشگاه فردوسی مشهد،اگرچه درابعاد کلی نتوانسته است سطح مطلوبی از عملکرد در زمینه هوش سازمانی را داشته باشد،کسب امتیازبیشتر در دوبعد کاربرد دانش و میل به تغییر نشان میدهد که با همت گماردن به بهبود ابعاد هوشسازمانی میتوان آینده روشنی را در سایر ابعاد در این دانشگاه انتظار داشت.
982-272,)3(02,tnemeganaM egdelwonk dna ecnegilletni lanoitazinagrO."