چکیده:
تصوف و عرفان از جریانهای مهم اندیشه و سلوک در جهان اسلام به شمار میروند که عقاید و آداب برجسته آنها در عرصه اعتقاد و اخلاق اسلامی تاثیرات فراوانی بر جای نهاده است. یکی از مفاهیم و فضیلتهای مهم دینی که در میان عمده اهل عرفان و تصوف، ارزشی والا محسوب میشود، توکل است. بسیاری از سالکان تصوف و راهیان عرفان، درباره این فضیلت معنوی و رفتاری دیدگاههایی را به رشته تحریر در آورده یا بیان نمودهاند.
در این نوشتار، اهم دیدگاههای نویسندگان عرفانی و صوفیان برجسته در باب ارزش، جایگاه و حقیقت مفهوم توکل مطرح، دستهبندی و تحلیل شده است. هرچند برخی از آنان با نگرش سلبی، توکل را به مفهوم نفی تدبیر و ترک کسب و هرگونه اشتغال به امور دنیوی و اجتناب از توجه به غیر حق و نیز اعتصام به خدا و تکیه بر تقدیر دانستهاند، لکن اغلب آنان با نگاهی ایجابی به توکل، در کنار تاکید بر ضرورت انقطاع الی الله و ترک تعلق به اسباب و مظاهر دنیا، به اهمیت تلاش معاش و طلب روزی و سایر مواهب مادی و معنوی از طرق مختلف اذعان نموده و التزام به توکل را قابل جمع با تلاش معاش و تدبیر اجتماعی دانستهاند.
خلاصه ماشینی:
"در احادیث متعدد، اهمیت، تعریف و آثار توکل به خوبی نمایانده شده است: الف) در اهمیت توکل، رسول خدا(ص) فرمودند: «یقول الله عزوجل ما من مخلوق یعتصم دونی إلا قطعت أسباب السماوات وأسباب الأرض من دونه فإن سألنی لم اعطه وإن دعانی لم اجبه»؛ خداوند عزوجل میفرماید: هیچ مخلوقی نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر این که دستش را از اسباب و ریسمانهای آسمانها و زمین کوتاه کنم، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ندهم (طوسی، 1414ق، ص585).
رابطه توکل با ایمان و نیز مقوله مهم تقدیر از منظر غزالی چنین بیان شده است: «توکل نتیجه ایمان است به حسن تدبیر و تقدیر عزیز علیم ؛ «و علی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین» (مائده: 23) و این ایمانی بود در درجه یقین تا صاحب آن بداند که جمله امور، مقدر و مقسومند به تقدیر مشیت کامله و قسمت عادله، و در آن به زیادت و نقصان، تغییر و تبدیلی نه» (غزالی، 1382ش، ج1، ص799).
توکل را تکیه بر خدا و واگذاری کارها به مالک کل و امید محض به خدا و انقطاع از اغیار دانستیم و در ارائه دیدگاهها درباره حقیقت توکل، دو نگرش منفی و مثبت معرفی شدند؛ در دیدگاه سلبی که بشر حافی، بایزید بسطامی، جنید بغدادی، اسماعیل بن مستملی و حاتم اصم نمایندگان آن به شمار میروند، یکسانی توکل و تفویض، رها کردن داشتهها، هیچ نخواستن و اتکا نکردن به اسباب مطرح است."