چکیده:
اجرای حدود در عصر غیبت یکی از موضوعات پر ماجرا در فقه امامیه است. در بعد درون فقهی، در خصوص این که در عصر غیبت اقامه کننده حدود چه کسی خواهد بود، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. عده ای از فقها اجرای حدود را جزء وظایف اختصاصی امام معصوم و نایب خاص آن حضرت می دانند و با استناد به اصل عدم ولایت، معتقدند اجرای حدود در زمان غیبت باید تعطیل شود. در مقابل، گروه کثیری از فقها با استناد به اطلاقات دلایل حدود و روایاتی دال بر نیابت عام فقها از سوی امام معصوم در عصر غیبت، به وجوب اجرای آن از سوی ولی فقیه جامع الشرایط معتقدند....
The enforcement of Hodood (Divine prescribed punishment) in the Major Occultation era of Imam Mahdi is one of the remarkable subjects of Twelver Shia (Imami) jurisprudence. Referring to a juridical principle called Adam-al-Vilaayah (Lack of Guardianship); some Shia jurists consider the task as the prerogative of infallible Imam or his Special Representatives and maintain that the enforcement of hodood must be ceased in the era of occultation. In contrast، many jurist hold that the enforcement of Hodood is obligatory، while referring to the absoluteness of traditional proofs (Dalil)، as well as those traditions which indicate that the jurist take charge of deputyship of infallible Imam in the period of occultation. Regardless of the juridical challenges about the subject، the opponents put forward some theoretical and practical challenges. This article supports the idea that a fully qualified jurist can enforce the divine punishment in the era of occultation، while investigating some theological problems of the subject، concludes the challenges cannot stand as a primary real rule against the traditional proofs for enforcement of Hodood in occultation era.
خلاصه ماشینی:
مخالفین اجرای حدود در عصر غیبت ،علاوه بر چـالش درون فقهـی کـه بـر سـر اقامـه کننـده حـدود وجـود دارد؛ چالش های برون فقهی نظری و عملی را مطرح کرده اند؛ از قبیل این که اسلام مجموعه ای به هم پیوسـته و مـنظم اسـت ودر صورتی که تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اسلام کاملا اجرا نمیشود، اصرار بر صـرف اسـلامی کـردن مجـازات هـا بیمنطق است .
دیدگاه دوم معتقد اسـت کـه اجـرای حـدود مخـتص ائمـه ع نیسـت ، بلکـه فقیـه جامع الشرایط میتواند در عصرغیبت ، حدود را اجرا کند و تصدی فقیه جـامع الشـرایط در عصر غیبت به دلیل نیابت عامی که از سوی ائمه معصومین ع دارد، مشروع میباشد.
فاضل مقداد بعد از بیان نظر جواز اقامه حدود در عصر غیبت ، بـه بیـان دو دلیـل از قول علامه حلی: عدم رضایت شارع بر تعطیلـی حـدود و عمومیـت مقبولـه عمـر بـن حنظله ، با استناد به حدیث پیامبر مکرم اسلام ص مبنـی بـر ایـن کـه علمـا وارثـان انبیـا هستند؛ چنین بیان میکند: منظور از علم ، مال نیست ؛ یا علم اسـت یـا حکـم .
امام ع هیچ جـای ابهـامی باقی نگذاشته تا کسی بگوید، پس راویان حدیث (محدثین ) هـم مرجـع و حـاکم مـی باشـند، تمام مراتب را ذکر فرموده و مقید کرده به این که در حلال و حرام طبق قواعـد نظـر دهنـد و به احکام معرفت داشته ، موازین دستشان باشد تا روایاتی را که از روی تقیه یا جهـات دیگـر وارد شده و خلاف واقع میباشد، تشخیص دهـد و معلـوم اسـت کـه معرفـت بـه احکـام و شناخت حدیث غیر از نقل حدیث است .