چکیده:
براساس نظریه نمایندگی مدیران دنبال حداکثر کردن منافع خود هستند. سازوکارهای مناسب نظام راهبری شرکتی میتواند مانع این رفتار فرصت طلبانه شود. از طرف دیگر، محافظهکاری به عنوان راهکاری معرفی میشود که هزینههای نمایندگی را کاهش میدهد. در این تحقیق متغیرهای اثر گذار بر محافظه کاری، به خصوص سازو کارهای نظام راهبری شرکتی از دیدگاه جانشینی (مکمل بودن) بررسی شده است. برای سنجش محافظه کاری از معیارهای باسو(1997) و مدل سال – شرکت خان و واتز(2007 و 2009) استفاده شده است. متغیرهای مستقل شامل سازوکارهای نظام راهبری شرکتی(درصد مالکیت مدیران، درصد مالکیت نهادی، درصد مدیران غیر موظف، نقش دوگانه مدیر عامل) و سایر متغیرهای اثر گذار بر محافظه کاری(سن شرکت (فاصله از اولین عرضه عمومی)، چرخه سرمایه گذاری، نوسانهای بازده سهام، کیفیت (اندازه) حسابرس مستقل) میباشد.نتایج تحقیق با بررسی دادههای72 شرکت به صورت ترکیبی طی سالهای 84 الی 88، حاکی از این است که محافظه کاری با متغیرهای درصد مالکیت مدیران، نوسانهای بازده سهام، رابطه مثبت و با درصد مالکیت نهادی،سن شرکت، اندازه حسابرس مستقل رابطه منفی دارد. در خصوص متغیرهای چرخه سرمایه گذاری، درصد مدیران غیر موظف و نقش دوگانه مدیر عامل رابطه معناداری مشاهده نشد.
According to Agency Theory، managers are going to maximize their interests. Appropriate Corporate Governance Mechanisms can prohibit the opportunistic behavior. On the other hand، Conservatism can be regarded as a Mechanism that reduces Agency Cost. This study has examined the variables effective on conservatism، especially Corporate Governance Mechanisms، based on Substitutive Perspective. In order to measure conservatism، Khan and Watts firm-year model (2007 and 2009) and Basu model (1997) are used. Independent variables are Corporate governance mechanisms including: dual role of a CEO، the percentage of non-executive board members، the percentage of institutional ownership and percentage of shares held by insiders (i.e.، managers and directors)، and the other effective variables are: company age (the number of years after initial public offering)، investment cycle، volatility، and external auditor size . Examination of data from 72 firms in years 1384-1388، indicated that there is a positive relation between conservatism and the percentage of shares held by insiders (i.e.، managers and directors) as well as volatility، and a negative relation between conservatism and the percentage of institutional ownership، age of the company، and external auditor size. There was no meaningful relation between conservatism and investment cycle، percentage of nonexecutive board members and dual role of a CEO .
خلاصه ماشینی:
"رابطههای (1)و (2)، مدل سال- شرکت خان و واتز (2007 و 2009): C_Score1 =b0 +b1 %INSIDE+ b2 %INST +b3 BRD EXP + b4 CEOPOWER +b5 Age + b6 Volatility +b7 Cycle+ b8BigN + ε C_Score2 =b0 +b1 %INSIDE+ b2 %INST +b3 BRD EXP + b4CEOPOWER +b5 Age + b6 Volatility +b7 Cycle+ b8BigN + ε C_Scoreمیزان محافظه کاری در هر شرکت ؛%INSIDE درصد مالکیت درون سازمانی (هیئت مدیره و مدیرعامل) ؛ %INSTدرصد سهام متعلق به سرمایهگذاران نهادی معیاری برایمالکیت نهادی( در صد سهام متعلق به بانکها، بیمهها، نهادهای مالی، شرکتهای هلدینگ، شرکتهای دولتی)؛BRD_EXP %صلاحیت اعضای هیاتمدیره( درصد مدیران غیر موظف)؛CEOPOWER نقش دوگانه مدیر عامل که در صورت وجود یک، ودر غیر این صورت صفر اختیار کرد؛Age تعداد سالهای بعد از اولین عرضه به عنوان سن شرکت؛Volatility انحراف معیار استاندارد بازده روزانه سهام شرکتها در یک سال مالی؛Cycleهزینه استهلاک تقسیم بر وقفه(یک ساله) در دارایی ثابت به عنوان شاخصی برای چرخه سرمایه گذاری وBigN اندازه موسسه حسابرسی (به عنوان معیاری برای کیفیت حسابرسی)که اگر شرکت توسط سازمان حسابرسی، حسابرسی شده بود، ارزش یک و در غیر این صورت صفر اختیار کرد.
فرضیه 3 در ارتباط با درصد اعضای غیر موظف در هیئت مدیره،در مدل خان و واتز(2009) رابطه مثبت و با معیار باسو رابطه منفی داشت(در سطح 90% معنادار نبود)؛ در نتیجه تقاضا برای محافظه کاری افزایش یافته است، که مطابق دیدگاه مکمل بودن میباشد، نتایج مطابق با یافتههای احمد و دولمن(2007)است."