چکیده:
جامعه شیعی در عصر حضور امامان با چالشهای فراوانی در عرصههای سیاسی و فکری مواجه بود. دستهبندیها و انشعابات داخلی شیعیان و علویان یکی از برجستهترین موارد است. عمدهترین محور اختلافات شیعیان، مسئله امامت و وظایف و مصادیق آن بود. بر محور این مسئله بود که پس از درگذشت هر امامی جامعه شیعی شاهد پیدایش راه و رسمی مستقل، با اصول و عقاید خاص بود. ظهور انشعاباتی نظیر کیسانیان، زیدیان، اسماعیلیان، واقفه و ... از نمونههای بارز آن است. یکی دیگر از موارد اختلافی شیعیان، نحوه برخورد با دستگاه حکومت بود. این اختلاف، ابتدا، در انشعاب شیعیان به فاطمی و کیسانی ظهور یافت و سپس به تقسیم سیاسی شیعیان و علویان به دو شاخه حسنی و حسینی (یا زیدی و جعفری در عصر عباسیان) منجر شد. نوشتار حاضر، با تکیه بر منابع تاریخی و روایی، میکوشد ضمن بررسی این موضوع، برخی پیامدهای سیاسی و فکری آن را بیان کرده و به مواضع اهل بیت در این خصوص نیز اشاره کند
خلاصه ماشینی:
"1. انشعاب سیاسی ـ فکری علویان به دو شاخه حسنی و حسینی جدایی تفکر سیاسی زیدی از مکتب و روش سیاسی امامان شیعه در اواخر روزگار امویان و در جریان قیام زید بن علی آغاز شد، اما تمایز فرقهای این گروه و طرح و ترویج اندیشههای آنها در خصوص جایگاه امامت و ظهور برخی دولتهای شیعی به نام این گروه را باید در گذر زمان و در جریان قیامهای بعدی علویان، به ویژه سادات بنیالحسن، ملاحظه کرد.
نویسنده زیدی در این رساله، که به همراه نقض و رد آن از سوی ابنقبه امامی، در کتاب کمال الدین به وسیله شیخ صدوق گزارش شده است، به نقد مبانی شیعه امامیه در باب امامت پرداخته و اعتقاد شیعیان را از سه زاویه مورد حمله قرار داده است؛ یکی اینکه امامیه امامت را، که بنا بر نص پیامبر اکرم (ص) متعلق به خاندان آن حضرت به طور عام است، بدون دلیل به شاخهای از نسل حسینی خاندان منحصر کردهاند؛ دوم اینکه آنها انتقال امامت را از امامی دیگر بر اساس نص و وصیت میدانند، در حالی که در هر دوره و پس از درگذشت هر امام بر سر اینکه جانشین منصوص او کیست با یکدیگر اختلاف نظر شدید پیدا میکنند؛ و سوم اینکه آنها کسانی را به عنوان امام میپذیرند که هرگز به مبارزه با ظلم و ظالمان برنخاسته و درصدد برقرار کردن نظام حق و عدالت برنیامدهاند، در حالی که به نظر زیدیه، امام کسی است که مردم را به شورش علیه ستمکاران و استقرار حکومت عدل دعوت کند."