چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بهبود فهم خود از عمل زمینه ساز تربیتی در پرتو دیدگاه های موسوم به عملی بود. بدین منظور، سه عمل زمینه ساز فلسفه ورزی، برنامه ریزی درسی و تدریس از این منظر بررسی شد. فرض بر آن بود که دیدگاه های عملی برخی محدودیت های فهم ما از اعمال زمینه ساز ما را آشکار می کنند، و در تلاش برای این آشکارسازی طریقی برای فائق آمدن بر این محدودیت ها ارائه می شود. با نگاه به تربیت به عنوان عمل (پرکسیس) و نقش تفکر عملی در بهبود و ارتقاء این عمل، فیلسوف تربیتی، برنامه ریز درسی و معلم درصدد رفع محدودیت های تفکر متعارف و دستیابی به فضیلت عملشان از طریق تامل بر عمل خود برمی آیند. انتظار این است که طریق ر هایی از این محدودیت ها را در امکانات ذاتی رویکرد عملی بتوان یافت.
خلاصه ماشینی:
بـه ایـن دلیـل ، حل این مسأله در توان فیلسوفانی است که به محدودیت های ذاتی فهم معاصر خـود از رشـته پی می برند و قادر هستند خود دربارة این چارچوب ها پرسش کنند: «این مسائل توسط فیلسوفانی حل می شود کـه بـا بـروز نـوعی تخیـل فلـسفی قادرنـد بـا بهره گیری از منابع عقلی که از درون این چارچوب قابل دستیابی نیست ،خوداین چارچوب را 1.
4. reflective philosophy زمینه ١،وابسته به تجارب و ظرفیت های فـردو ظرفیتـی اسـت کـه از طریـق قـرار گـرفتن در موقعیت ، تجربه و درگیری در عمل حاصل می شود، پس چه چیز بـرای بـه اشـتراک گذاشـتن باقی می ماند؟ فلسفة عملی چه درسی برای آموختن دارد؟ چگونه به رشد و بهبود تفکر عملـی کمک می کند وقتی پرکسیس (عمل اخلاقـی )،آن گونـه کـه ارسـطو آن را تبیـین مـی کنـد، در سرحدات و مرزهای نهایی خود در تماس با واقعیت کاملا شخصی و وابسته بـه ظرفیـت هـاو تجارب عامل است ؟ آیا این وضعیت فارغ از نظریه ، فارغ از روش ، فارغ از کاربرد، عامل را بـه نسبی گرایی و تنهایی علاج ناپذیر در موقعیت تربیتی مبتلا نمی کند؟ با تفسیر کار از آراء ارسطو، آنچه در جریان عمل و بعد از آن به اشتراک گذاشته مـی شـود تجربیات نیستند، بلکه معیارها هستند.
teaching is the highest form of understanding (Aristotle) از اشکال «دانش پژوهی ١» (بویر، ١٩٩٠)، «هنرهای عملی » (شواب ، ١٩٦٩، ١٩٧١)،ابداع هنـری (آیزنر، ٢٠٠٢) یا «عمل تأملی ٢» (شون ، ١٩٨٣) می دانند، دسـت کـم در یـک چیـز بـا یکـدیگر اشتراک دارند و آن این است که تدریس به فهمی نیاز دارد ورای آنچه نظریه ها تدارک می بینند.