چکیده:
یکی از مشخصههای بارز عرفان و تصوف اسلامی، بهرهمندی گستردۀ آیین طریقت، از لب و عصارۀ مفاهیم قرآنی، و همچنین مطابقت باورهای رایج در آن، با احادیث قدسی و نبوی است. از دیگر مؤلفههای درخور توجه عرفان اسلامی، عنایت فراوان اهل معرفت به باطن و محتوا، و قائل گردیدن اعتبار ویژه برای تفسیر و تأویل است. در مسلک و مرام تصوف، هیچگاه به ظاهر لفظی قانون الهی اکتفا نشده است. اهل عرفان در عوض بسنده کردن به ظاهر آیات الهی، تفسیر و تأویل آن را وجهۀ همت خود قرار دادهاند. ارباب سیر و سلوک بر مبنای این اعتقاد، ضمن آنکه از آیات قرآنی و احادیث نبوی و قدسی، تأویلاتی خاص ارائه نمودهاند؛ آموزههای معرفتی خود را نیز، به این ارکان مستند ساختهاند. یکی از این آموزههای معرفتی، که اهل عرفان در هنگام بحث از ولی و مقام ولایت به طرح و بررسی آن پرداختهاند، مسألۀ پوشیده بودن اولیاءالله از نظر اغیار است. اهل تصوف مبنای این اعتقاد را بر اساس حدیث قدسی « اولیایی تحت قبابی لا یعرفهم غیری » استوار نمودهاند. این حدیث، از جانب ارباب سیر و سلوک، دستمایۀ شرح و تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است. متصوفه، ضمن ایراد استدلال در خصوص دلایل این اختفا، دربارۀ اینکه « قباب » چه چیزهایی هستند، که اولیا را از دیدۀ اغیار مستور نگاه میدارند، اقوالی متعدد بیان داشتهاند. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن بررسی و بازکاوی سخنان و آرای مشایخ اهل طریقت در خصوص این موضوع، تفسیر ایشان از حدیث مورد اشاره بیان گردد.
خلاصه ماشینی:
"بر مبنای آنچه که در فوق ذکر گردید، میتوان گفت: در اختفای اولیا و مستور بودن ایشان از دیدۀ اغیار، در درجۀ نخست، رشک و غیرت خداوند از افشا گردیدن اسرار خویش مطرح بوده است؛ در مرحلۀ بعد، خواست ولی، مبنی بر پرهیز از اشتهار در میان خلق، دخالت داشته است.
نکتهای دیگر که اشاره به آن در این مجال شایسته به نظر میرسد آن است که، اختفای اولیا از خلق به گونهای است که عوام، بهصورت مطلق، از دیدن و یافتن و شناختن آنها محروم و بینصیباند؛ اما خواص درگاه الهی اگر خواستۀ آنها مبنی بر دیدن یکی از اولیاءالله مورد پذیرش قرار گیرد، تا زمانی که شخص ولی خود نخواهد که خویشتن را به ایشان فرا نماید، خواص هم از این امر محروم خواهند ماند.
ج : رعایت مصالح احوال جهانیان، از جانب بارگاه الهی، و تأثیر آن بر مخفی بودن اولیا از دیدۀ اغیار برهانی دیگر، که بر دلایل پیشین ـ درخصوص مخفی بودن اولیا در میان خلق و قرار داشتن ایشان در زیر قباب حق ـ میتوان افزود آن است که اگر این قباب، اولیا را از نظرها مخفی نگاه نمیداشتند، اولیا نیز در این عالم، باقی نمیماندند و بهزودی به عالم دیگر رحلت میکردند.
حکایات اهل عرفان و دلالت مجدد آنها بر تفسیر « اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری » در خلال مطالب مندرج در متون عرفانی، به حکایتهای متعدد میتوان دست یافت که محتوا و مضمون آن روایات نیز، بر مسألۀ مخفی بودن اولیا در میان خلق، و جای داشتن ایشان در زیر قباب خصلتهای بد، دلالتی مجدد دارد."