چکیده:
هرچند تاکنون جریان عرفان اسلامی، متناسب با هر عصر و روزگاری به اشکال گوناگونی، چه به لحاظ سبک شناختی و چه از جهت ادوار تاریخی، رویدادها، آثار، پیشگامان و بنیان گذاران سرشناس فرقه های عرفانی تقسیم شده است، شاید تقسیم آن به دو سنت اول و دوم که یکی از آغاز تا سده هفتم هجری و دیگری از سده هفتم با ظهور ابن عربی تا دوران حاضر را در برمی گیرد، از شمول بیشتری برخوردار باشد. هدف از بررسی موضوع عشق در دو سنت عرفانی، شناخت چگونگی تعامل قوه نظری و عملی در دو سنت عرفانی مذکور و تبیین این واقعیت است که چگونه مبانی فکری سنت دوم که مراد از آن مکتب مبتنی بر وحدت وجود ابن عربی است، توانست با تبیین و تشریح اصولی شالوده های علمی و نظری خود، قوه عملی را نیز تحکیم و تعمیق بخشد. برای روشن تر شدن این موضوع، «عشق» را که هم از مضامین پرکاربرد و هم از کلیدواژه های این دو سنت به شمار می آید، از خلال دو اثر منتخب، یعنی عبهرالعاشقین روزبهان بقلی و فصوص الحکم شیخ اکبر برگزیده ایم تا با مطالعه دیدگاه های هر یک در خصوص عشق، نتایج و بازخوردهایی را که با تکیه بر این مبانی در این هر دو سنت حاصل آمده است، بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
» (روزبهان بقلی ١٣٨٣: ١٣٨) توصیف این دایره ازلی و ابدی ، مطابق با دیدگاه هر یک از این دو عارف نسبت به ترتیب و توالی نظـام هـای هستی شناختی و معرفت شناختی شکل می گیرد و به ما کمک می کند تا دریابیم عشق در این دو نظـام چـه نقشـی ایفا می کند؟ چگونه ماهیتی دارد؟ و دلیل اینکه باید برای دستیابی به یک غایت عملی یـا تفسـیر وجـودی بـه آن متوسل شد و آن همه اصناف و احوال و مقامات برای آن برشمرد، چیست ؟ روزبهان در مشربالارواح (١٩٧٣) که به هزار و یک مقام نیز مشهور و در شمار یکی از نخستین فرهنـگ هـای اصطلاحات صوفیانه است ، به حب ، اشتیاق و عشق به عنوان سه مقـام متمـایز نظـر داشـته اسـت و پنجـاه مقـام مندرج در ضمن هر یک را مطابق با دیدگاه ها و تا اندازه ای نیز تجربیات شهودی و عرفانی خـود و بـا تأکیـد بـر جلوه ها و جنبه های روانی آنها توصیف کرده است ، در حالی کـه در عبهرالعاشـقین بـر آن بـوده اسـت تـا قلمـرو روانی و معرفتی عشق را توأمان شرح و تفصیل دهد.
عارف قصد دارد با گزینش این طرح مسیر آتی خود را به سوی کشف جمال یـا تجلـی جلال به درستی ادامه دهد و عشق را مناسب ترین وسیله برای به فعلیت رساندن سایر امکانات می بیند، در حـالی که عرفان سنت دوم که با ابن عربی آغاز شده است ، با تلفیق مبانی نظری و آداب عملـی سـنن عرفـانی پـیش از خود مسیر خود را در معرفت شناسی و هستی شناسی توأمان سپری کرده و توانسته است فلسفه وجودی منظمـی فراهم آورد و قوای عملی را نیز درست به منظور تحقق این منظومه فکری وجودی به کارگمارد.