چکیده:
مسئله مسخ انسان ازجمله موضوعاتی است که در قرآن کریم به آن اشاره رفته است. البته مسخ مطرح شده در قرآن، تفاوتی ماهوی با تناسخ در سایر ادیان و مکاتب دارد. درخصوص تبیین چیستی مسخ و بیان چگونگی دگرگونی و تبدل - که آیا ظاهری و در صورت یا باطنی و در سیرت است - دیدگاه های متفاوتی ابراز گردیده است. مقاله حاضر با تبیین و تحلیل داده ها و یافته های مطالعاتی در این موضوع، با رویکردی توصیفی - تحلیلی پس از تبیین مسئله مسخ و انواع و چگونگی آن از نگاه قرآن و روایات، به تبیین دیدگاه ها دراین خصوص می پردازد و امکان جمع میان این نظرات یا تقابل آنها را بررسی می نماید؛ همچنین زوایای مهمی از این مسئله را آشکار کرده و مجهولاتی چند در این حوزه را پاسخ گفته و به این نتیجه رسیده که مسخی که قرآن بیانگر آن است، گونه ای خاص از دگرگونی است و تعارضی میان آن و مبانی عقلی و نقلی نیست و تحقق تجلی تام و کامل آن در عالم آخرت خواهد بود.
Metamorphosis of human is of those subjects mentioned in the Holy Qur''an. It is essentially different with what meant by incarnation in other religions and schools. Different views have been expressed about what the explanation of metamorphosis is، and how the change and conversion happens، whether it is external and in the appearance، or it is internal and in the character of human. This paper explains and analyzes the data and findings of the studies in this regard. Moreover، it defines metamorphosis through the descriptive-analytical approach، and explains how different it is in the Quran and narrations. The present study also reviews the view points of intellectuals about the issue، and discusses the possibility of collecting their communalities or contrasts. In addition، it reveals the important aspects، and clarifies the ambiguities. Finally، it concludes that the metamorphosis in the Quran represents a special kind of transformation which does not contradict with the intellectual and traditional principles، and the fulfillment of its complete manifestation would be in the world hereafter.
خلاصه ماشینی:
"دراینباره که اساسا تغییر و تحولی که قرآن از آن خبر میدهد مجازی یا حقیقی بوده و سپس بررسی اینکه تحول آنها در ساحت روح یا جسم یا هر دو ساحت بوده است، آرا و نظرات مطرحشده در سه شاخه جای میگیرد: گروهی همانند ابنعربی تحقق مسخ را تنها در ساحت باطن میدانند، گروهی همچون آلوسی و بیشتر متکلمین مانند سید مرتضی و تفتازانی آن را در مرحله ظاهر و صورت میدانند و گروهی مانند ملاصدرا و فخر رازی قائل به تحقق مسخ در هر دو ساحت انسان و ترتیبی بودن این مسئله، یعنی نخست وقوع مسخ باطن و بهتبع آن تحقق مسخ ظاهر میباشند.
وی تبیین مسئله مسخ را با این سؤال آغاز میکند که با وجود براهین متقن و قوی در امتناع تناسخ، اگر مدعی آن باشیم که در مسئله مسخ، نفس و روح باقی میماند و صورت تبدیل به حیوان میشود، آیا این همان تناسخی نخواهد بود که آن را محال میشمریم؟ اگر بگوییم شخصی که انسان است، معدوم و قرده وجود مییابد، در این فرض مسخی صورت نیافته است، بلکه اهلاک و نابودی گروهی از انسانها و احداث و ایجاد گروهی از حیوانات و میمونها تحقق پذیرفته (صدرالدین شیرازی، 1366، ج3، ص472) و موضوع تغییر یافته است.
علامه مجلسی در جمعبندی روایات، با طرح ابتدایی این مسئله که وجه امتیاز انسان از حیوانات را چه میدانیم، مینویسد: اگر امتیاز نوع انسان را به هیکل و شکل و هیئت او بدانیم و معتقد شویم مسخ جسمانی محقق شده است، انسان مسخشده پس از مسخ دیگر انسان نخواهد بود، بلکه میمون و خوک است؛ اما درصورتیکه امتیاز انسان از سایر حیوانات را به روح مجرد یا ساری در بدن او بدانیم - که علامه همین دیدگاه را صحیح میداند - در این فرض، انسانیت مسخشدگان با مسخ باقی خواهد ماند و از بین نمیرود (مجلسی، 1404، ج58، ص113)."