چکیده:
پیوند و تعامل ورزش و فرهنگ، موضوع مطالعه بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی در قرن گذشته بوده است. در این تعامل رسانه، به عنوان طرف سوم به شکل بسیار فعال و اثرگذار وارد شده است. رسانه از آن جهت که قدرت بالایی در تصویرسازی و تثبیت هژمونی فرهنگی دارد، همواره کانون توجه ورزش قهرمانی بوده است. مسابقات المپیک، نقطه عطف ورزش قهرمانی در دوره معاصر است که توانایی اثرگذاری جهانی آن، تردیدناپذیر است و حضور موفقیت آمیز در آن، کم کم به شاخصی برای توسعه پایدار، ثبات سیاسی و اقتصادی و تحرک و امید اجتماعی تبدیل شده است. با این مفروضات، المپیک 2008 پکن، با توجه به عزم جدی نظام چین برای حضور فعال در نظام بین الملل، گذشته از توفیق یا عدم توفیق در کسب وجهه، می تواند یکی از زمینه های مهم برای مطالعه نسبت فرهنگ، ورزش و رسانه و جایگاه تصویرسازی فرهنگی- ورزشی و رسانه ای در سیاست و قدرت بین المللی در شرایط کنونی باشد. در بخشی از این مقاله عزم و برنامه ریزی متفاوت چین برای بازی ها یا مقاومت هایی که با برگزاری مطلوب این مسابقات صورت گرفت، به عنوان شاهدی بر اهمیت خاص المپیک در بازی قدرت بین المللی بررسی شده و در نهایت سعی شده است با روش و شیوه توصیفی- اکتشافی اهمیت المپیک به عنوان یک «صنعت فرهنگی» در ارتباطات بین الملل فرهنگی عصر حاضر برای سیاست گذاران فرهنگی- رسانه ای ایران تبیین گردد.
Sport and culture interaction has been given a place in most social studies in recent century، and the media has been dedicated an active and effective role as a third party. The media is actually at the core of sport championship attention due to its high image cultivation potential and cultural hegemony stabilization. The Olympic Games mark a turning point in the contemporary sports championship era due to their international impact and their being recognized as an index of sustained development political and economic stability، and social hope and liveliness. Thus، The Beijing Olympics (2008)، at a time when the Chinese government endeavored to prove an active part in the international arena، whether or not it could manage to obtain such a prestige، can be considered as one of the most important areas for studying the media and sport and culture image status in politics and international power relations in present time. In one of the article sections there is a study of the Chinese determination for launching a distinctive plan for the games on the one hand and their meeting with resistance in the way of holding the event on the other. This is in itself some evidence of the significant role the Olympic Games have played in the international power relations. A descriptive and exploratory method has been used by the article to illustrate this aspect of the Olympics as a "cultural industry" in the international cultural communication in the present time، some valuable information to be presented to Iranian media and cultural policy making officials for consideration.
خلاصه ماشینی:
"المپیک خارج از حیطۀ یک رقابت ورزشی نقش اولیهاش را در ارتباطات بین الملل،دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ایفا میکند؛یعنی ورزش به بیان دقیق به کارگیری منافع ملی ثانویه(نظیر قابلیت رؤیت،تجلی ایدئولوژی،رشد جایگاه،مشروعیت)و بهبود مبادلات فرهنگی و&%03704SMNG037G% پیشقدمیها در روابط خارجی و کاهش عملی ظرفیت خشونت نمادین یا عینی در رابطه با کشورهای دیگر کمک میکند؛شمارش مدالهای طلا در المپیکها دقیقا بدین دلیل مهم است که این شمارش به سنجش مشروعیت سیاسی،به سنجش نوگرایی و پیشرفت اقتصادی و به سنجش عزم راسخ افراد دولت-ملتها تبدیل میشود.
برانل گفت که او طی برنامۀ فولبرایت-که توسط وزارت امور خارجه آمریکا اجرا میشود-درحال تحقیق بر روی این موضوع است که آیا بازیهای المپیک موجب ایجاد درک بین فرهنگی عمیقتری بین چین و جوامع غربی شده است یا خیر؟برانل محقق اصلی طرح که استاد دانشگاه میسوری است و کتاب جدید او با عنوان«بازیهای پکن:المپیک برای چین چه مفهومی دارد»،در فوریه 2008 منتشر شد،گفت:این رویداد«تشکیل جوامع مدنی در مناطق روستایی چین را 5 تا 10 سال جلو خواهد انداخت.
چین در المپیک 2008 ضمن کسب مقام اول در توزیع مدالها و امتیازات،به جای ایالات متحده،برنامه مفصل تصویرسازی از خود به عنوان یکی از رهبران جهان فرد را به طرز چشمگیری به نمایش گذاشت،هرچند تصور موفقیت مطلق در چنین هدفی و خنثیسازی کامل جنگ رسانهای غرب خیال خامی است،البته گفتیم که چین با ادغام نسبی در نظام جهانی این امکان را گسترش داده است."