چکیده:
با گذشت بیش از نیم قرن از شروع مطالعات ارتباطی نوین، این دانش کماکان با چالش ها و مسائل هویتی روبه روست. چالش هایی که به دلیل سیالیت بسیار زیاد رشته در دوره های تاریخی مختلف در چارچوب ها و ادبیات متفاوتی بازتولید شده است. مطالعه نظام مند این چالش ها و فراهم آوردن چارچوب های نظری لازم برای پاسخ به آن ها اهمیتی حیاتی برای رشته ارتباطات دارد؛ درحالی که چنین چارچوب هایی هنوز شکل نگرفته و این سوالات کمتر مورد توجه بوده است. مقاله حاضر پس از بررسی دقیق ضرورت های پرداختن به مسائل هویتی مربوط به رشته ارتباطات و نیز دشواری های چنین تحلیل هایی، دو موضوع تمامیت خواهی علمی – به معنای گستردگی بیش از اندازه حوزه موضوعی ارتباطات- و رشد رشته – مختصات رشد فزاینده رشته و تبعات آن- را به عنوان موضوعات محوری هویتی برای رشته ارتباطات مورد بحث قرار می دهد. نهایتا تاریخ نگاری دانش ارتباطات (به عنوان یکی از اجزای اصلی هویت هر رشته دانشگاهی) مورد تمرکز قرار گرفته و جریان های اصلی آن مشخص می گردد. دستاورد این مطالعه، مورد توجه قرار گرفتن هویت ارتباطات به عنوان یک رشته دانشگاهی و روشن شدن مسائل اساسی هویتی چالش برانگیز آن است.
After more than half a century of modern communication studies، this science is still facing identity challenges، the ones reproduced in a variety of forms due to the fluidity of the discipline in different historical phases. In the absence of necessary frameworks، a systematic study of these challenges for the purpose of providing the theoretical frameworks together with their answers is of a vital importance. This article first expounds on the necessity of dealing with these identity challenges and the subsequent difficulties of such types of analysis. It then discusses the extreme expansion of communication issue and its consequences as a pivotal identity challenge in the field، finally، the communication historiography، as one of the major parts of an academic discipline's identity is focused upon and its major trends are explained.
خلاصه ماشینی:
"مطالعه نظاممند این چالشها و فراهم آوردن چارچوبهای نظری لازم برای پاسخ به آنها اهمیتی حیاتی برای رشته ارتباطات دارد؛درحالیکه چنین چارچوبهایی هنوز شکل نگرفته و این سؤالات کمتر به مسائل هویتی مربوط به رشته ارتباطات و نیز دشواریهای چنین تحلیلهای،دو موضوع تمامیتخواهی علمی- به معنای گستردگی بیش از اندازه حوزه موضوعی ارتباطات-و رشد رشته- مختصات رشد فزاینده رشته و تبعات آن-را به عنوان موضوعات محوری هویتی برای رشته ارتباطات مورد بحث قرار میدهد.
دارد؟آیا ارتباطات یک حوزه فکری مستقل و متکی به خود است یا وجود آن وابسته به سایر رشتههای دانشگاهی است؟ جایگاه دانش ارتباطات در فضای دانشگاهی و دانشوری کنونی به چه نحو میباشد؟ آیا ارتباطات میتواند موضوع تأملات فکری عمیق و بنیادین باشد؟ پاسخ به سؤالاتی از این دست-که کماکان به عنوان مسائل لاینحل و بحثبرانگیز برای دانش ارتباطات باقی مانده است-هویت رشته را مشخص میسازند.
آیا ارتباطات کماکان یک حوزه است؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) با ملاحظه پاسخهای رایزمن و بائر به مقاله برلسون میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هرسه پاسخدهنده خلاءهای ساختاری و هویتی در داخل رشته را میپذیرند و سعی در ارائه دلیل و یا مثبت نشان دادن این امر دارند.
درهرحال،هرچند غلبه نگاه راجرز به تاریخ ارتباطات آن هم درباره رشتهای که زمان زیادی از شکلگیری آن نمیگذرد بدون ملاحظه عوامل بیرونی به دشواری قابل توجیه به نظر میرسد،اما نبود شواهد و اسناد دقیق در اینباره باعث گردیده است که اینگونه اظهارات از سوی جریان غالب به عنوان«نظریه توطئه»دیده شود که توسط گروهی«همیشه منتقد و بدبین»اظهار میگردد.
)3(64 ,yroehT lanoitacudE ,"seiduts noitacinummoc fo gnidnuof eht dna mmarhcs rubliW",)6991(.
seiromem detsetnoC :hcraeser noitacinummoc dna aidem fo yrotsih ehT)."