چکیده:
طرح نظریه پیشینیان و پرسش از وضعیت نهایی آنان، در تفکر ملاصدرا و شاگردان و شارحان وی، نقش مهمی در شکل گیری و طرح نظریه حرکت ایفا می کند. ذکر اسامی و طرح نظریات فلاسفه یونان باستان، به عنوان شواهد صدقی در بحث حرکت جوهری و حدوث عالم، نمایانگر آشنایی و یا تاثیر پذیری احتمالی وی از آراء ایشان است. به باور این تحقیق، عدم دسترسی ملاصدرا به آثار یونانیان باستان و بهره برداری از منابع تاریخی محدود، باعث بروز اشکالاتی در نقل بیانات تاریخی در بحث حرکت جوهری شده است. ذکر مطالبی از هرقل حکیم و زنون اکبر در مباحث حرکت، گواهی بر این مدعاست. ملاصدرا به ذکر اندکی از آراء هرقل حکیم می پردازد و هیچ داعیه ای در آشنایی با آراء هراکلیتوس ندارد. به دلیل وجود تشابه ظاهری در اسامی هرقل حکیم (معرب هیروکلس، فیلسوف قرن 5 میلادی) و هرقلیطوس (معرب هراکلیتوس، فیلسوف معاصر سقراط)، برخی از معاصرین گمان کرده اند که هرقل حکیم همان هراکلیتوس (فیلسوف معاصر سقراط) است. ملاصدرا به طرح نظریه زنون الیایی در ضمن مباحث حرکت جوهری می پردازد. وی در صدد توجیه بیانات زنون الیایی (منکر حرکت) است. به باور این تحقیق، آراء طرح شده توسط ملاصدرا و فیض کاشانی، منتسب به زنون الیایی نیست. این مقاله ضمن بازشناسی تاریخی این دو حکیم (هراکلیتوس و زنون اکبر)، به بطلان هر دو گمان فوق می پردازد.
خلاصه ماشینی:
در این مورد رک، حجت ، مینو، امکان تقریب آراء هراکلیتوس و صدرا در باب صیرورت، مجلـه آینـه معرفـت ، شماره ۹ که صدرا به تقسیم موجود به سیال و ثابت می پردازد، از ابتدا این آمادگی را برای مخاطب مهیا نموده است که موجود سیال چیزی نیست کـه در آن حرکـت رخ دهـد بلکـه هسـتی آن عـین سیلان است ، و آنچه نزد گذشتگان به عنوان وحدت و اتصال مثلا در باب اشتداد سیاهی مـورد قبول بوده است ، توسط او نیز در باب بقاء شخصیت جوهر مطرح مـیشـود.
از نظـر صدرا حرکت امر متصلی است که قابل تقسیم به امور غیر متناهی میباشد و اگر ماهیـات ایـن امور غیر متناهی اصیل باشد، باید به انواع غیر متناهی بالفعلی بین مبـدأ و منتهـا قائـل شـد کـه محذور تتالی آنات پیش خواهد آمد ولی با اصالت وجود، این امور نا متناهی به نحو بـالقوه در شی متحرک به وجود واحد موجودند.
(صدرالدین شیرازی ، رساله فی الحدوث، ۶۲) با رجوع به این جمله صـریح ملاصـدرا «ایـن تبـدل را، بـه دلیـل اینکـه وحـدت موضـوع جسمانی را ضعیف و نارسا یافته اند، حرکت نگفته اند»، این مسـئله کـاملا مشـخص اسـت کـه ملاصدرا به لوازم بیانات خود در توجیه نظریات زنون اکبر واقف بوده و نقص جوهر جسمانی را دلیلی در عدم نام گذاری این تبدل به حرکت میداند.
انتخاب فیض به عنوان یکی از شاگردان ملاصدرا به این دلیل است کـه بـه نظـر میرسد وی به دلیل ادب شاگردی متوجه اشکالی در ذکر نام اشخاص توسـط ملاصـدرا شـده است و لذا نامی از زنون اکبر نمیبرد و از طرف دیگـر مطالـب ایـن مباحـث را تحـت عنـوان مرموزات متقدمین بیان میکند.