چکیده:
در بسیاری از قصههای عامیانه عناصری دخالت دارد که شاید بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقاید بدوی انسانهای گذشته تعبیرکرد؛ عناصری همچون: سحر، جادو و طلسم. در این پژوهش نگارنده از میان امهات قصههای مکتوب سه اثر مشهور را برگزیده است و در پی تبیین جلوههای مختلف طلسم و چگونگی گشایش آنهاست تا دریابد این عناصر چه ارتباطی با هم دارند. هدف این مقاله، بررسی جلوههای عینی طلسم در میان ایرانیان در خلال اهم قصههای عامیانه فارسی است. با مطالعه انجام شده در این گفتار نزدیکی برخی از طلسمات دیده شد و حتی در برخی از آنها مانند حسین کرد و امیرارسلان زوال طلسمات به طریقی یکسان تصویر شده این بیانگر تقریب زمانی این دو قصه است. آتش محور اصلی طلسمات است و از این منظر تأثیریپذیری از آموزههای اسلامی مبنی بر آفرینش دیوان و جنیان از آتش بوضوح دیده میشود، طلسم و طلسم گذاران در سرزمینی غیر از ایران هستند و در ایران سپند جایی برای این اعمال شیطانی دیده نمیشود.
There are a number of elements such as sorcery، magic and talisman in tales which may be considered nowadays as superstitions and primitive beliefs of ancient man. To explain different aspects of talismans and how they are opened، three famous works out of masterpieces of written tales have been selected in this study in order to find out the relation between such elements. The aim of this article is to explore the manifestation of talisman among Iranians and the famous Persian folk tales. The results of this research show the closeness of some talismans to the extent that in several stories like Husein Kurd and Amir Arsalan، the breaking of talisman is represented in the same way which shows the temporal approximation of the two stories. Fire is the main axis of talismans and this shows clearly the influence of Islamic teachings about the role of fire in the creation of demons and jinns. Talisman and talisman-makers live in the countries other than Iran and such satanic actions are not seen in the divine land of Iran.
خلاصه ماشینی:
به هر روی دست یازی به جادو، سحر و طلسم توسط مردمان دیرین، گونهای جدال با طبیعت و وادار کردن آن به تسلیم بوده، در غیر این صورت گونهای تعامل با آن بوده است؛ مردمان بدوی بآسانی تسلیم طبیعت نمیشوند؛ انسان امروزی مثلا اگر باران نیاید و مزرعهاش خشک شود، به نشانة درماندگی بآسانی شانههای خود را بالا میاندازد، اما معتقدان به جادو و طلسم تسلیم نمیشوند، آنان به اجرای آیینهای جادویی میپردازند، به رقص و پایکوبی، برافروختن آتش، اعطای قربانی و خواندن اوراد میپردازند؛ زیرا به نظر آنان اجرای مراسم آیین جادو، روشی است، جهت وادار ساختن طبیعت برای اجرای دستورات انسان (گریگور،1361: 13).
در باب اینکه جادو چگونه به انجام میرسد؛ باید گفت که جادوگر با کمک ریاضت، خلسه و پرورش نیروهای درونی، نفس و روح خود را که عموما ظرفیت بالایی برای درک جهان فراخ و ماوراء دارد، پرورش میدهد و تقویت میکند، با استفاده از اوراد و ادعیه و تکرار افسونها، از نیروهای کیهانی و فرا زمینی استمداد میطلبد و منشأ اثر میشود، «الیاده» در این باره میگوید: «جادوگر به واسطه ایجاد یک دالان«فضا-شبکه"ای است که میتواند عمل جادو را انجام دهد؛ یعنی از راه عملی چنین معتقد میشود که زمانی میتواند مثلا با یک تمثال یا صورتک عروسکی یا مومین یا طرة مو یا ناخن، فرد مورد نظر را مورد ایذاء قرار دهد که در افراد چنین ذهنیتی ایجاد کند که یا از طریق یقین (از راه تجربه) یا حکم کردن ( به طریق نظری) میان ناخن یا مو یا اشیاء متعلق به هرکس پس از جدا شدن از صاحبانشان، نوعی ارتباط صمیمی، همان دالان فضا- شبکهای، برقرار است» (الیاده،1372: 31).