چکیده:
انجام مطالعات تطبیقی، شرایط و زمینهسازی مناسبی را برای ارائه اطلاعات و یافته های معتبر در سطح ملی و بین المللی فراهم میسازد. از این طریق نظام های آموزشی کشورها می توانند جایگاه و عملکرد خود را در ابعاد مختلف آموزشی با یکدیگر مقایسه و با شناخت نقاط قوت و ضعف، راهکارهای علمی و عملی برای کیفیت بخشی به نظام آموزشی را شناسایی کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودپنداره علوم، نگرش نسبت به علوم و ارزش نسبت به علوم با عمکرد درسی علوم دانش آموزان پایه هشتم در دو کشور ایران و سوئد بر اساس داده های مطالعه تیمز ۲۰۰۷ انجام گرفته است. تعداد ۳۹۸۱ دانش آموز ایرانی و ۵۲۱۵ دانش آموز سوئدی که در مطالعه تیمز ۲۰۰۸ شرکت داشتند، نمونه این پژوهش را تشکیل دادند. در این مطالعه که از دادههای جمع آوری شده توسط مطالعه بین المللی روند پیشرفت ریاضیات و علوم ( تیمز ) استفاده شد، داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون تحلیل شد و یافته ها نشان داد که در هر دو کشور رابطه بین خودپنداره علوم و پیشرفت تحصیلی علوم در سطح ۰۰۱/۰ معنادار بود (۰۰۱/۰ < P )، اما رابطه بین نگرش نسبت به علوم و ارزش نسبت به علوم با پیشرفت تحصیلی علوم در همان سطح معنادار نبود. مقایسه میانگین ها با روش t برای گروههای مستقل نشان داد که بین میانگین همه متغیرها برای دانش آموزان ایرانی و سوئدی تفاوت معنادار بود. همچنین، میانگین دانش آموزان ایرانی در خودپنداره علوم، نگرش نسبت به علوم و ارزش نسبت به علوم بالاتر از میانگین دانش آموزان سوئدی بود، اما میانگین پیشرفت تحصیلی برای دانش آموزان سوئدی بالاتر از دانش آموزان ایرانی نبوده است. بر این اساس، نتیجه گیری شد که احتمال آن وجود دارد که دانش آموزان ایرانی که دارای فرهنگی وابسته ( فرهنگآسیایی) هستند که در آن فردیت کمرنگتر است و بیشتر بر ارتباطات تاکید می شود، تصویر روشنی از خود، تواناییها و نگرشهای خود ندارند، همچنین، اهمیت کمی برای هر درس قائلند و به این علت به سوالهای مربوط به این متغیرها با بی دقتی پاسخ داده و یا اینکه به سوالها امتیاز غیر واقعی یا بالایی داده اند.
  Comparative studies prepare suitable fields and conditions to present reliable information and findings in national and international levels. In this way, Countries educational systems are able to compare their performance and function in different aspects of education, identify strengths and weakness and also investigate scientific and practical strategies in order to qualify the educational system. The aim of this research was to study the relationship between science self concept, attitudes towards the science, science importance with educational achievement of eighth grade students in Iran and Sweden, based on the data from TIMMS (2007). In this study the sample was comprised of 3981 Iranian and 5215 Swedish students who participated in TIMMS study (2007). The data used in this research were from collected data of international survey of mathematics and science achievement (TIMMS) and analyzed by regression method. The findings showed that the relationship between science self concept and educational achievement was significant in both countries, although attitudes toward science, science importance and educational achievement did not show any significant relationship. Means comparison by using T test performed to independent groups revealed that all variable means were significantly different for both Iranian and Swedish students. The results also showed that the means of Iranian students in science self concept, attitudes towards the science and science importance were higher than Swedish ones however the means of educational achievement for Swedish students was higher than Iranians. Â