چکیده:
این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی انجام شده است. ابتدا معنا و تعریف واژه ی Criticرا، با استفاده از 4 فرهنگ لغات انگلیسی شناخته شده (وبستر1، آکسفورد2، لانگ من3 و امریکن هریتیج4) استخراج نموده و ضمن مقایسه ی معانی با هم، واژگان مترادف مورد استفاده در هر فرهنگ به دست آمده است. سپس با توجه به میزان فراوانی هر واژه، پنج واژه ی analyse، judge، evaluate، appraise، assess از میان واژگان انتخاب شده و تعریف و معنای آن ها هم با استفاده از فرهنگ لغات مورد نظر استخراج و تحلیل شده است. سپس معنای واژگان را در فرهنگ های انگلیسی_فارسی (فرهنگ معاصر انگلیسی_فارسی، باطنی و همکاران5 و فرهنگ پیشرو آریانپور6) جستجو نموده و رابطه ی معنایی واژگان در انگلیسی و فارسی تحلیل شده است. سرانجام با جستجوی معنای واژگان در فرهنگ های فارسی (لغت نامه ی دهخدا7و فرهنگ فارسی امروز8) رابطه ی واژگان انگلیسی با واژگان فارسی دقیق شده و حوزه ی کاربردی هر یک تعریف شده است. در خاتمه ضمن تحلیل معنای واژگان مورد نظر، دیاگرام سطح بندی واژگان مرتبط با نقد نیز ارائه شده است.
This research has been done by comparative method. At first، the meaning and definition of the term "Critic" has been found out by four famous English Dictionaries (Webster، Oxford، Longman and American Heritage) while comparing the meanings with each other. The synonyms in each dictionary have been obtained. Then concerning the frequency rate of each term، five words such as: "analyze، judge، evaluate، appraise and assess" have been selected and analyzed.
Next، the meaning of definition of the terms have been searched in some famous English-Persian Dictionaries (Bateni and Colleagues English-Persian dictionary، Aryanpur progressive dictionary) and the relation between the terms has been analyzed in English and Persian language.
Finally، by looking up the meaning and definition of the terms in Persian dictionaries (Dehkhoda Dictionary and A dictionary of Contemporary Persian language)، the relation between those English and Persian synonymous words has been defined.
خلاصه ماشینی:
"3. بیان مخالفت و نارضایتی از شخص یا چیزی یا صحبت درباره ایرادهای آن (لانگ من، 2006 : 181) از منظر فرهنگ لانگ من، Critic با داوری معادل است و این واژه بیشتر بار معنایی منفی به همراه دارد.
در مجموع در این چهار فرهنگ لغات، کلمات زیر به صورت مترادف با واژه Critic به کار رفتهاند : 1_analyse 2_appraise 3_assess 4_censure 5_evaluate 6_express 7_fault_finding 8_interpret 9_Judge 10_review که از این میان، واژگانی را که دارای فراوانی بیشتری بوده اند انتخاب کرده و در این تحلیل از آن ها استفاده شده است.
3. بررسی کردن یا قضاوت کردن در مورد ارزش، کیفیت، معنی، مقدار، درجه یا حالت چیزی (وبستر، 1981 : 786) از این منظر، واژه Evaluate هنگامی که به قضاوت یا تعیین ارزش چیزی دلالت کند، با واژه Critic اشتراک معنایی دارد.
2. ارزشیابی کردن (لانگ من، 2006 : 295) از منظر فرهنگ لانگ من، معنای این واژه با یکی از معانی اصلی واژه Critic معادل است و میتوان گفت سطح بالایی از اشتراک معنایی بین این دو واژه برقرار است.
3. تحلیلنقادانه و قضاوت مشخص (مشخص کردن اهمیت، اندازه و ارزش چیزی) (وبستر، 1981 : 131) از منظر فرهنگ وبستر، این واژه در سطوح پایین با واژه Critic هم معنی است و تنها هنگامی که منظور از این واژه تحلیل نقادانه باشد در حوزه معانی Critic قرار میگیرد.
2. محاسبه ارزش یا بهای چیزی (لانگ من، 2006 : 39) از منظر فرهنگ لانگ من، این واژه سطح مشترک معنایی اندکی با واژه Critic دارد."