چکیده:
در سال های اخیر برنامهریزان و طراحان شهری در سراسر جهان به هنرعمومی- هنری که در قلمرو عمومی وجود دارد- به عنوان فرصتی در جهت ایجاد محیطهایی پرجنب وجوش و با معنا در شهرهای کوچک و بزرگ مینگرند. اگر چه هنر عمومی، به عنوان هنر تلفیق شده با فضای عمومی شهرها که در پارک های شهری، خیابان ها، ساختمان های عمومی، مجموعههای مسکونی و هر فضایی که مردم در آنها کار کرده، زندگی میکنند و اوقات فراغت خود را میگذرانند اتفاق میافتد، مفهومی جدید نیست، اما برنامهریزان و طراحان شهری و کسانی که برای شهر به سیاستگذاری میپردازند، باید آن را به مثابه یک عامل قدرتمند و تأثیرگذار در شهر که میتواند ارتقاء بستر فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرها و فضاهای عمومی را باعث شود، در نظر گیرند. هنر عمومی به دنبال گشودن زوایای جدیدی است که میتوان از آن زوایا، ساختار اجتماعی هنر را مشاهده کرد. بهعلاوه، هنر عمومی متکی بر نوعی اثر متقابل با عموم1 بر مبنای بعضی انگارههای مشترک میباشد. در این نوشتار سعی برآن شده تا به شفافسازی تعاریف، تبیین مرزها و تأثیرات هنر عمومی بر فضای عمومی و شهری پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه هنر عمومی، به عنوان هنر تلفیق شده با فضای عمومی شهرها که در پارک های شهری، خیابان ها، ساختمان های عمومی، مجموعههای مسکونی و هر فضایی که مردم در آنها کار کرده، زندگی میکنند و اوقات فراغت خود را میگذرانند اتفاق میافتد، مفهومی جدید نیست، اما برنامهریزان و طراحان شهری و کسانی که برای شهر به سیاستگذاری میپردازند، باید آن را به مثابه یک عامل قدرتمند و تأثیرگذار در شهر که میتواند ارتقاء بستر فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرها و فضاهای عمومی را باعث شود، در نظر گیرند.
مهم ترین سوال در زمینه هنر عمومی این است که آیا هر هنری که در فضای باز یا عمومی به وقوع میپیوندد را میتوان هنر عمومی محسوب کرد یا خیر؟ آیا در سیر جهانی سازی3، هنر عمومی میتواند با حضور خود در فضای عمومی، به عنوان محلی برای مراودات اجتماعی، به تحکیم هویت بومی کمک کند؟ فضای عمومی فضای عمومی شهری به عنوان یکی از اجزاء تعیین کننده ساختار فضایی شهر، بیش از دو دهه است که به طور گستردهای مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است [Francis,1987;Carr, et.
در کنار جذابیت های ایجاد شده در فضای عمومی، زمینهگرایی33 هنر عمومی که در حد اعلای خود، خاطرات عموم و استفاده کنندگان فضا را جزئی از مصالح و در عین حال زمینهای برای تولید کار هنری معرفی میکند، میتواند نقطهی قوتی به حساب آید که هنر عمومی با اتکاء بر آن به تحکیم هویت بومی جامعه میپردازد و بی همتایی 34فضاهای عمومی و شهری منتج از هویت بومی و سنت های مردم استفادهکننده از این فضاها را تضمین کند."