چکیده:
در این مقاله، پیوند تفکر انتقادی و فضایل اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. تفکر انتقادی با بیان اصول صحیح استدلال باعث نظم و روشنی ذهن می شود و قدرت نقادی را افزایش می دهد. اما علاوه بر آن در ایجاد صداقت و حسن روابط هم موثر است. منطقی بودن با فضایلی چون صداقت، راستی، حقیقت جویی و انصاف پیوند دارد و مغالطه کردن هم، اگر عمدی باشد، با رذایلی چون عدم صداقت و اگر غیرعمدی باشد، با نپختگی و عدم بلوغ ذهنی نسبت دارد. بنابراین بحث ما با اخلاق گره می خورد. ما دوست نداریم چشمانمان با غباری از مغالطات تیره و تار شود. پس خود هم نباید با دیگران چنین کنیم. در این مقاله توضیح داده می شود که از یکسو انسان نقاد شخص فضیلت مندی هم هست و از سوی دیگر فضایل اخلاقی ما را به نقادانه اندیشی سوق میدهد.
خلاصه ماشینی:
"ارسطو میگوید هنگام گفتگو با این افراد اگر نتیجۀ بحث برای آنها روشن نباشد،فرضها و مقدمات،منطقی را بالطبع میپذیرند اما هنگامی که نوبت نتیجهگیری میشود دیگر زیر بار نمیروند و به تعبیر ارسطو کژخلقی پیشه میکنند و شروع به مغالطه کردن مینمایند.
اخلاق تفکر انتقادی با رعایت و حمایت از معیارهای با ارزش این نوع تفکر،جریان مباحثه را زنده و در حال رشد نگه میدارد و با حمایت از شأن افراد جامعه و نیاز آنها به اندیشیدن با یکدیگر و تصمیم گرفتن دربارۀ امور که برایشان اهمیت دارد،از آنها حمایت میکند.
با رعایت و حمایت از معیارهای با ارزش تفکر انتقادی مباحثات را زنده نگه میدارد،با احترام به شأن و نیاز اعضای اجتماع به اندیشیدن با یکدیگر و تصمیمگیری دربارۀ چیزهایی که برایشان اهمیت دارد،از آنها حمایت میکند و از اجتماعی که مباحثه در آن صورت میگیرد به عنوان مکان با ارزشی که در آن استدلال میشود،پشتیبانی مینماید.
پس باید پرسید که آیا استدلال ما در جریان بحث به انسانها اجازه میدهند تا آنچه را دربارهاش استدلالی میشود بهتر بفمند؟ ایا در نتیجه استدلال آنها بهتر میتوانند تفکر دربارۀ موضوعی را با یکدیگر ادامه دهند؟اگر پاسخ منفی است باید دانست که استدلال و بحث،دیگر از نظر اخلاقی سازنده نیست،حتی اگر منطقا معتبر باشد.
روشن است که چنین توجه و همدلی بیش از یک قاعدۀ منطق است،و در واقع توافق اخلاقی متقابلی است برای یاری دادن به یکدیگر به این مقصود که تا آنجا که ممکن است خوب استدلال کنیم."