چکیده:
با توجه به سهم بالای بخش کشاورزی در اقتصاد ایران، در مطالعه حاضر سعی شده است تا با استفاده از داده های سری زمانی سال های 86-1342 و روش های همجمعی گریگوری – هانسن و حداقل مربعات معمولی پویای استوک- واتسون، تاثیر سرکوب مالی بر بهره وری سرمایه در بخش کشاورزی ایران در درازمدت مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سرکوب مالی تاثیر معناداری در درازمدت بر بهره وری سرمایه در بخش کشاورزی ایران نداشته است، اما انباشت سرمایه و پس اندازهای غیر مالی تاثیر مثبت و معناداری بر آن داشته اند. این نتایج حکایت از کنترل شدید نظام بانکداری توسط دولت داشته و مانع انجام درست وظایف توسط بخش مالی شده است. بنابراین پیشنهاد خاص مطالعه حاضر رهاسازی تدریجی سیاست سرکوب مالی است.
Agricultural sector as one of the main economic sectors of Iran has a great share in total GDP. The، present study، aims to examine the effects of financial repression policies on capital productivity in agricultural sector. In doing so، we use time series data during 1953-2007 and Gregory – Hansen Cointegration and DOLS methods. Results show that financial repression has no effect on productivity of capital in Iran’s agricultural sector in the long-run. Capital stock and non financial saving both show positive effect on capital productivity in agricultural sector.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین هموارهای نسوال مطرح بوده و هست که اتخاذ سیاستهای سرکوب مالی چه تاثیری بر بهرهوری سرمایه و رشد و سایر متغیرهای کلان اقتصادی خواهد داشت؟هرچند برای پاسخ به این سوال نظریههای مختلفی ارائه شده،اما پاسخ آن به یک مساله تجربی تبدیل شده است.
دیمیتریادیس و همکاران(1998)،تاثیر سیاستهای سرکوب مالی(نرخ بهره واقعی،اعتبارات هدایت شده و ذخیره قانونی)بر بهرهوری سرمایه در پنج کشور آسیای جنوبی(سریلانکا،هند، کره جنوبی،فیلیپین و تایلند)را با استفاده از دادههای سری زمانی سالهای 1963 تا 1990 مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه میرسند که تنها در کشور کره این تاثیر مثبت بوده است.
همچنین استیگلیتز(1994)این فرضیه را که سرکوب مالی به تخصیص ناکارای منابع منجر میشود،مورد تردید قرار داده و بیان میکند که اعمال محدودیت و کنترل بر نرخ بهره(شایعترین نوع سیاست سرکوب مالی)حتی ممکن است اثر مثبتی بر بازده سرمایهگذاری داشته باشد و گاهی حذف کنترل نرخ بهره منجر به ناپایداری اقتصادی،کاهش بهرهوری سرمایه و رشد اقتصادی میشود.
با استفاده از روش همجمعی گریگوری-هانسن الگوی بالا را میتوان به صورت روابط زیر نوشت: (به تصویر صفحه مراجعه شود) که در آن t^Z بردار متغیرهای مستقل اشاره شده در بالا، t روند زمانی و bt^D متغیر نماینده برای شکست ساختاری است که به صورت درونزا توسط آمارههای پیشنهادی تخمین زده میشود{o1o}.
نتایج ارائه شده در جدول شماره 1 نشان میدهد که: الف)با استفاده از معیار اول سرکوب مالی و براساس آمارههای FDA و t^Z رابطه همجمعی بین متغیرهای موردنظر تنها برای دو الگوی T/C و S/C تایید میشود."