خلاصه ماشینی:
"ابیات کمال،بیت نحل است نوک قلمش چو نیش زنبور هر دل که شفا از این عسل یافت هرگز نشود زغصه رنجور بر دیده نهند،شاید این بیت نظارگیان بیت معمور (غ 444) نام کمال طوطی شیرین سخن نهاد این طرفه کان دو لب،شکر از من دریغ داشت (غ 64) 3-درد انگیخته بودن سخن:به قول حافظ «بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل توان شناخت زیوری که در سخن باشد» کمال خود را اهل درد معرفی میکند و دردمندان را برای یافتن تسلی خاطر به شفاخانهء سخن خود فرا میخواند: کمال از حال دل بیتی دو بنوشت پریشان شد ورقهای جریده (غ 718) گر دفتر حدیثم پر خون دل نبودی این گفتهها نکردی در هر دلی سرایت (غ 71) از شفاخانهء درد است سخنهای کمال درد دارید از اینجا سخنی آموزید (غ 52 منسوب) 4-لطف و روانی و تری سخن احسنت کمال این نه غزل،آب حیات است امروز بدین لطف و روانی سخن کیست؟ کمال،غزلهای خود را«غزل تر رندانه»نام میدهد و آنها را به دوست هدیه میکند: کمال ار نیست هیچت لایق دوست غزلهای تر رندانهای هست (غ 90) ایهام موجود در کلمه«تر»بیت زیرا را بسیار دلنشین ساخته است: زین سان که کمال است زهجران تو نالان با نامه برت جز غزل تر نفرستم (غ 563) او خود را در سرودن این نوع شعر بینظیر میداند: بعد از تو از قرنیان در قرنها از این سان شعر تر مخیل،سر تا به پا که گوید؟ (غ 70) 5-برخوردای از معنی و خیال غریب کمال،شعر خود را به داشتن خیالات و معانی باریک-همان خصیصهای که بعدها ویژگی اصلی سبک هندی شمرده شده است-متصف میکند."