چکیده:
از جمله اعتقادات رایج در میان اهل تصوف، در رابطه با موضوع ولایت و شناخت ولی، در نظر گرفتن طبقات و تعداد، برای اولیاءالله است. متصوفه به استناد به سوره «اسرا» که خداوند در ضمن آن، مقامی یکسان برای تمام انبیا در نظر نگرفته، برای اولیا نیز مراتبی متفاوت قائل شده اند. اهل تصوف آیه یکصدوشصت-وسوم از سوره « آل عمران» را خطاب به اولیاءالله دانسته، آن را به درجات و مراتب متفاوت ایشان در نزد خداوند تعبیر و تفسیر نموده اند. احادیثی نیز مستند مشایخ اهل طریقت قرار گرفته است. برمبنای این نوع از باور، اولیاء الله در تصوف اسلامی دارای طبقاتی چند و تعدادی مشخص هستند. تنها با فرا رسیدن آخر الزمان، نظم حاکم بر این ترکیب و تعداد، بر هم خواهد خورد، و به دنبال آن، جهان به پایان کار خویش خواهد رسید. به-رغم اشتراک نظر عارفان، درخصوص طبقات اولیا؛ این موضوع از مباحثی است که اختلاف اقوال درخصوص آن فراوان است. اگر از اشتراک اهل تصوف درباره کلیات این مسئله بگذریم، در بقیه موارد، اختلاف های فاحش میان مشایخ اهل طریقت وجود داشته است. در این مقاله ضمن بررسی منشا این موضوع، به سیر تاریخی و چگونگی شکل گیری و تکامل آن نیز پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"با وجود آنکه در نزد اهل تصوف،اعتقاد به طبقات اولیا و تعیین نام و عدد مشخص برای هر طبقه،باوری رایج و پذیرفته شده به حساب میآمده است؛همچنین با آنکه،از جمله مبانی اعتقادی در عرفان و تصوف اسلامی،اعتقاد به این مسئله بوده که تعداد اولیا در همۀ زمانها میباید ثابت و تغییرناپذیر باشد و برهم خوردن نظم حاکم بر آن،به معنی نزدیک شدن کار جهان به آخر خویش است؛در عین حال مشاهده مینماییم این موضوع،از جمله مباحثی است که اختلاف اقوال درخصوص آن فراوان است.
دربارۀ این موضوع که چرا با وجود آنکه حضرت پیامبر گرامی اسلام-که خود نخستین کسی بوده که چگونگی ارتباط قلوب اولیا را با قلوب انبیا و فرشتگان مشخص ساخته است-از ارتباط قلوب هیچکدام از طبقات اولیا با قلب مبارک خویش نامی به میان نیاورده است؛شیخ روزبهان بقلی پاسخی درخور تأمل مبنی بر این مطلب داده است: در این حدیث،سید عالم-صلوات الله و سلامه علیه-فضیلت و مراتب خود بیان فرموده بر آدم و ابراهیم و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل-علیهم السلام- چون دلهای بدلای امت او را این فضیلت بود که آنچه ساده انبیا و قدوۀ ملائکه میبینند،بدلای امت او به دیدۀ دل او را میبینند،و به هیچ دل تشبیه آن به دل خود نفرمود؛از آن معنی که دلهای انبیا و اولیا و ملائکه در تحت العرش در میدان جبروت و انوار قدم سیر و طیر میکند(روزبهان ثانی،1382:101)."