چکیده:
خاتون/قاتون/قادین، به معنای خانم، بانوی اصیل و شوهردار (به طور عام) و زنان والامقام و
دختران خاقان، خان و بزرگان (به طور خاص)، یکی از عنوانهای مهم در تاریخ اسلام و در واقع،
عنوانی ویژه در برابر خان بوده که برای بزرگداشت زنان و تجلیل از مقام آنان، به کار میرفته است.
عنوان «خاتون» خاستگاه سغدی داشته و پیش از ظهور اسلام به حکمرانان چین و بخارا اطلاق
شده است، لکن این عنوان (با مفهوم خاص خود) در دورههای اسلامی هم در نقاط مختلف قلمرو
اسلامی به کار میرفته و حتی گذشته از شهرت نخستین زن حکومتگر شیعه به نام «سیده ملک
خاتون»، که در قرن چهارم هجری در ایران به حکومت رسید خاتون و برخی واژههای مترادفبا آن،
همچون بیبی و سیده درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام و بعضی از فرزندان ائمه اطهار علیهالسلام ، جایگاه
ویژهای در میان شیعیان اثناعشری در ایران، داشته است.
این مقاله درصدد است تا ضمن ریشهیابی واژه خاتون و مترادفهای آن، نقش سیاسی،
اجتماعی، دینی و فرهنگی خاتونها را در دورههای گوناگون تاریخی بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
"عنوان «خاتون» خاستگاه سغدی داشته و پیش از ظهور اسلام به حکمرانان چین و بخارا اطلاق شده است، لکن این عنوان (با مفهوم خاص خود) در دورههای اسلامی هم در نقاط مختلف قلمرو اسلامی به کار میرفته و حتی گذشته از شهرت نخستین زن حکومتگر شیعه به نام «سیده ملک خاتون»، که در قرن چهارم هجری در ایران به حکومت رسید خاتون و برخی واژههای مترادفبا آن، همچون بیبی و سیده درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام و بعضی از فرزندان ائمه اطهار علیهالسلام ، جایگاه ویژهای در میان شیعیان اثناعشری در ایران، داشته است.
در ذیل به نمونههایی از اشعار شماری از خاتونها اشاره میشود: بود از جان محب آل حیدر اوراق سلطان بنت شه سکندر (اوراق سلطان بیگم)62 من آن زنم که همه کار من نکوکاری است به زیر مقنعه من همه کلهداری است حسن شهم زنژاد قرا الغ سلطان نه هر سری به کلامی سزای سالاری است (پادشاه خاتون)63 بلبل از گل بگذرد گرد چمن بیند مرا بت پرستی کی کند گر برهمین بیند مرا در سخن پنهان شدم مانند بو در برگ گل هر که دیدن میل دارد در سخن بیند مرا دختر شاهم ولیکن رو به فقر آوردهام زیب زینت بس همینم نام من زیب النساء است (زیب النساء بیگم) چون ابر بهار دم به دم گریانم مانند فلک همیشه سرگردانم با هر که وفا کنم جفا میبینم بر بخت خود و طالع خود حیرانم (عصمت بیگم) نور جهان گر چه بصورت زنست لیک به باطن زن شیرافکن است (نور جهان بیگم)64 اهتمام به تأسیس مدارس و ایجاد مراکز آموزشی، یکی از برنامههای اساسی حاکمان در اکثر دورههای اسلامی بوده است و علل اساسی تأسیس این گونه مدارس را باید در نگاه مثبت آنان به عالمان جست و جو کرد، زیرا به سبب ارتباط دین و سیاست، عالمان در حقیقت، نگهبانان دین بودهاند و خلفا در اداره امور کشور، به مشارکت آنها نیاز داشتهاند و از آن جا که عالمان، نزد مردم، محترم و گرامی بودند، به تبع، امیران و پادشاهان هم برای تقویت نفوذ خود و نزدیکی هر چه بیشتر به مردم، بهترین وسیله را نیکویی به فقیران و گرامیداشت عالمان و فقیهان میدانستند."