خلاصه ماشینی:
مدت 15 سال مجار حرم کعبه شد و پس از بازگشت،در قاهره به گوشهگیری و انزوا میگذراند،با اینهمه مردم او را احترام میگذاشتند و اوج مینهادند تااینکه به سال 632 در همان مکان به ابدیت پیوست(4) درباره لقب او-ابنفارض-که نام پدر اوست، گفتهاند:«والده قدم من حماة الی مصر،فقطنها و صاریثبت الفروض للنساء علیالرجال بین یدی الحکام،ثم ولی نیابةالحکم،فغلب علیه التلقیب بالفارض»(5) ابنفارض ازجمله عارفانی است که علاوهبر عرفان علمی و غور و تعمق در زهد و تقوی و سلوک طریق مجاهدت،در عرفان نظری نیز احاطه داشته و در فهم و درک مسائل مربوط به تصوف نظری نیز،دارای قوه ادراک و نیروی فکری بسیار باریک و ظریف بوده است.
قصیده دیگر«خمریه»نام دارد که از قصاید مشهور است و در آثار بزرگان عرفان،هریک به گونهای از آن سخن رفته و شرحهای گوناگون برآن نوشتهاند که از آن جمله میتوان از شرح میر سیدعلی همدانی،عارف قرن هشتم نام برد که باعنوان«مشارب الاذواق»شناخته است(8)و دیگر شرحی است از عبدالرحمن جامی که از شرح سیدعلی همدانی بهرهها برده و«لوامع»نام داده است.
چنانکه گروهی ابن فارض را تکفیر کردهاند و برخی نیز او را«سلطان عاشقان»نامیدهاند که هرکس از ظن خود یارش بود،زیر از نظر سالکان راه وحدت و رهروان راه طریقت،حضرت باری در ازل آزال به لحاظ کان الله و لم یکن معه شی خود بر خود عالم بودهو جمال و کمال ذاتی او بر او آشکار بوده است و استقرار و ترتیب هریک از صفات ذاتی را که در غیب هویت قرار داشت بدون نیاز به ظهور در غیر ذات خویش میدید و میدانست که ان الله لغنی عن العالمین.