چکیده:
در این مقاله فرایند دولتسازی در جمهوریهای قفقاز جنوبی پس از استقلال آنها در سال 1991، تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. این کشورها افزون بر حل مسائلی که در فرایند سخت و پیچیده دولتسازی پیش می آید، ناگزیر هستند با مشکلات به جای مانده از دوره کمونیستی مثل اقتصاد متمرکز و ناکارآمد و مسائل قومی و مرزی مبارزه کنند، از این نظر، مسئولیت مضاعفی بر عهده رهبران آنها است؛ در حالی که در دو دهه اخیر این جمهوریها موفقیت قابل توجهی در این زمینه به دست نیاوردهاند و از نفوذ سرزمینی ناقص، جدایی طلبی، عدم یکپارچی، حل نشدن بحران هویت و ساختار نهادی نامناسب رنج بردهاند. با وجود تجربه مشترک کشورهای منطقه در ناتوانی از پشت سر گذاشتن مطلوب فرایند دولتسازی، با این حال هر کدام از این کشورها پیشرفت متفاوتی در این زمینه داشتهاند؛ در شرایطی که جمهوری ارمنستان با بهره مندی از مزایایی مثل هویت یک پارچهتر و حمایت خارجی، عملکرد بهتری داشته است، گرجستان با مشکلات قومی، جنگ و جدایی 20 درصد از خاک آن ضعیفترین عملکرد را در زمینه دولتسازی از خود نشان داده است. دولت آذربایجان هرچند بحرانهای متعددی را تجربه کرده و همچنان از ضعف نهادهای دموکراتیک رنج میبرد ولی به دلیل وسعت بیشتر، امکانات، منابع و جمعیت بیشتر ظرفیتهای بیشتری در این عرصه خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
"البته برخورداری از منابع عظیم انرژی بهویژه نفت خام(اسدیکیا،1374:33)، وسعت و جمعیت بیشتر نسبت به سایر کشورهای قفقاز جنوبی،آب و خاک مناسب (امیراحمدیان،1385:73)،دوری مرکز حکومت از مرزهای کشور(واحدی،1383:58)این کشور را با چالشهای داخلی بسیاری درعرصه دولتسازی روبهرو کرده است که از میان آنها میتوان به بحران قرهباغ و تاثیر آن بر ضعف ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان (زرگر(الف)،1388:986)،دو تکه بودن این کشور،اشغال 20% از اراضی این کشور توسط ارامنه،وجود اقلیتهای قومی بالقوه بحرانزا مانند تالشیها در جنوب شرقی و لزگیها در شمال شرق،بحران هویت و ملتسازی(امیراحمدیان،1385:75-74)،نداشتن ثبات سیاسی و اقتصادی،عدم توسعه نهادهای سیاسی و بالا بودن سطح فساد دولتی و مواردی از این دست،اشاره نمود.
بهطور کلی بایستی گفت،جمهوری گرجستان در میان کشورهای قفقاز جنوبی از منظر دولت-ملتسازی تصویر نامطلوبتری از خود ارائه داده و با مشکلات و چالشهای بسیاری در این عرصه روبهرو بوده است که ازجمله آنها میتوان به بحرانهای قومی و وجود اقلیتهای قومی جداییطلب بهخصوص در مناطق آبخازیا،آجاریا و اوستیای جنوبی،بحران هویت و ضعف در فرایند ملتسازی،مشکلات مرزی و سرزمینی با همسایگان بهخصوص با همسایه قدرتمند-روسیه،داشتن اقتصادی ضعیف و بیمار،بحرانهای اجتماعی و امنیتی حاد،موانع و مشکلات سیاسی مانند عدم ثبات سیاسی،فساد سیاسی گسترده،فقدان نهادهای دموکراتیک و فرهنگ سیاسی توسعه یافته،وجود حکومتهای مستبد و اقتدارگرا و عواملی از این قبیل اشاره کرد که این عوامل و معضلات داخلی،تصویر دولتسازی در جمهوری گرجستان را مخدوش نمودهاند."