چکیده:
قالی ایران دارای تنوع در طرح و نقش فراوان بوده و همواره در تاریخ علاوه بر نقشمایههای تزیینی، در برخی موارد و براساس نوع کاربرد، در راستای تعالیم اسلام و القا مفاهیم دینی بوده است. بخش مهمی از این قالیهای دارای کاربرد خاص دینی، قالیهای سجادهای هستند که از دوره صفوی و پس از آن نمونههای نفیسی برجا مانده است. وجود سجاده و جانماز در منزل هر مسلمان، نشانهای بوده است از تسلیم او به امر وفرمانهای الهی. این امر با دیدن اهتمام مسلمانان در هرچه زیباترکردن جانمازها و پرداختن به نمادهای مقدس روی آن مشهودتر میشود. از این رو هنرمند با بیان تمثیلی خود از آیات و اسماء الهی در قالیهای سجادهای استفاده میکرده است. هدف از پژوهش حاضر تمرکز بر قالیهای سجادهای از دوره صفوی (5 نمونه) و قاجار (1 نمونه) بهعنوان نقطه پیوند میان این نقوش تمثیلی و بیان مفاهیم دینی آنها است. نوع تحقیق تاریخی- توصیفی و روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است.
خلاصه ماشینی:
"(معمارزاده، 1386: 310) با این وجود میتوان به این مفهوم رسید که بین هنر و عرفان رابطهای بسیار ظریف و عمیق برقرار است و آنچه هنرمند انجاممیدهد بهنوعی ارتباط انسان با جمال و جلال الهی است و هنر نیز وسیلهای والا و متعالی برای رسیدن به این شناخت محسوب میگردد و در بسیاری از موارد نقشمایهها و محتوای موجود بر روی آثار هنر اسلامی با آگاهی و انتخاب محتوا صورتگرفته است و این موضوع گواهیدهنده نظر پوپ میتواند باشد که: «کلمه مکتوب دارای چنان قدرت سحرآمیزی است که گاهی بر ملاحظات زیباییشناسانه سبقت میگیرد، و انباشتن فضای دو طرف طاق محراب این سجادهها با متون متعدد از نظر معنوی حایز اهمیت ویژهای بوده است».
نظریههای بسیاری هم در فلسفه و عرفان سهروردی و حکمای دیگر از تاثیر فرهنگ اسلامی ایرانی پدید آمده و در پی آن، نگارگری و نگارگر ایرانی نیز باعث تجلی این نظریهها در هنر و فرهنگ ایرانی بوده است.
برای مثال، محاکات در دیدگاه افلاطون صرفا به تقلید از طبیعت یا صاحبان صنایع مثل نجارها اطلاق میشود و از این روی هنرمند را مقلدی میداند که شایسته نیست بهمدینه فاضله راه داده شود؛ اما همین محاکات در اندیشه حکیمان اسلامی معنایی بس متعالی مییابد که گاهی حکایتگری از عالم ملکوت است و گاهی حکایتگری از بهشت عدن و طبق تذکار معرفت شهودی در عالم ذر و همینطور برای نمونه میتوان دیدگاه پیشگفته صدرالمتالهین را با دیدگاههای افلاطون و ارسطو مقایسه کرد."